کبک ۲۲
Archive for December, 2014
کبک ۲۲
یادداشت وارده: تا نگویند که از یاد فراموشانند – ۶ دی ۱۳۸۸
Posted: December 28, 2014 in Uncategorizedمدخل مفصل ویکیپدیا برای اطلاعات بیشتر.
کبک ۲۲
محسن کدیور- مطالبی که از آقای سیدمحمد موسوی بجنوردی درباره محرومیت بهائیان از حقوق شهروندی و حق تحصیل منتشر شده فاقد وجاهت شرعی و قانونی است. ایشان ابتدا در مصاحبه با خبرگزاری فارس (مورخ ۲۴ آذر ۱۳۹۳) بهائیان را به دلیل مخالفتشان با اسلام و اهل کتاب نبودن بدون نیاز به تخصیص فاقد حقوق شهروندی و حق تحصیل آزاد دانست.
وی در مصاحبهی دوم با پایگاه جماران که یک روز بعد از مصاحبهی قبلی منتشر شد بهائیها را به دو دسته تقسیم کرد: دستهی اول آنها که با رژیم فاسد اسرائیل همکاری میکنند و بر ضد اسلام یا بر ضد جمهوری اسلامی ایران فعالیت دارند. این دسته اگر چه برخوردار از حقوق انسانی هستند اما فاقد حقوق شهروندی بوده به دلیل مجرم تلقی شدن از حقوق و آزادیهای دیگر شهروندان محرومند. دسته دوم بهاییهایی که بی هیچ تبلیغی در جامعه، به آرامی زندگی میکنند، و بهایی بودن خود را ابراز نمیکنند؛ تجسس درباره آنها و محروم کردنشان از حقوق شهروندی جایز نیست.
به دو دلیل دستهبندی آقای موسوی بجنوردی در اصلاحیه لغو است. اولا مطابق قوانین موضوعهی ایران «همکاری با رژیم اسرائیل و فعالیت بر علیه اسلام یا جمهوری اسلامی» جرم است و هر کسی با هر دین و آئینی ولو مسلمان شیعهی اثنی عشری چنین اتهامی دربارهی وی اثبات شود مجرم محسوب شده مجازات میشود. این قیود هیچ اختصاصی به بهائیان ندارد، تا بر اساس آن دسته بندی صورت گیرد. این تقسیم بندی همانقدر لغو است که گفته شود یهودیان یا مسلمانان بر دو قسمند: قسم اول همکاران دولت اسرائیل و مخالفان اسلام و جمهوری اسلامی، قسم دوم دیگر یهودیان و مسلمانان!
اگر منظور گوینده و دیگر بلندگوهای رسمی جمهوری اسلامی از ارتباط بهائیان با دولت غاصب اسرائیل قرار داشتن مقر بهائیت در حیفا (فلسطین اشغالی) است، ایشان ظاهرا خبر ندارد که این مقر در سال ۱۸۹۰ در ارض فلسطین تاسیس شده و تاریخ تشکیل دولت نژادپرست اسرائیل ۱۹۴۸ است، یعنی ۵۸ سال قبل از تأسیس دولت اسرائیل! ارتباط یک بهائی با همکیشان خود و رهبران آئینی معنایش لزوما همکاری با اسرائیل نیست.
ثانیا بهائیان ابراز آئین و اظهار بهایی بودن خود را واجب دانسته تقیه در این مورد را حرام میدانند. بنابراین قید عدم ابراز بهائی بودن در دستهی دوم فاقد موضوعیت و لغو است.
اینکه تجسس از احوال شخصیه افراد لازم نیست هم اختصاصی به بهائیها ندارد، تجسس در احوال شخصیه همگان ممنوع است. بنابراین نظر نهایی و عملی موسوی بجنوردی و جمهوری اسلامی همان است که در مصاحبهی اول اظهار داشته یعنی بهائیها چون نه مسلمانند و نه از اهل کتاب (یهودی و مسیحی و زردشتی) پس فاقد حقوق شهروندی و محروم از برخی حقوق اجتماعی و سیاسی هستند.
این قول به دلایل ذیل باطل است. اولا حقوق شهروندی قبل از هرچیز متکی بر قوانین موضوعه مربوط به حقوق متقابل شهروندان و دولت است. هیچ قانونی در محرومیت بهائیان از حقوق اجتماعی و سیاسی وجود ندارد. اگر مستند محرومیت دانشجویان بهائی از تحصیل در داشگاههای کشور مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی (مورخ ۶ اسفند ۱۳۶۹ و بار دیگر ۱۱ اسفند ۱۳۸۵ هر دو در زمان رهبری آقای خامنهای) است، شورای عالی انقلاب فرهنگی در قانون اساسی تعریف نشده و تنها مرجع رسمی قانونگذاری مجلس شورای اسلامی است.مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی فاقد وجاهت قانونی است و جز حکم حکومتی مقام رهبری هیچ محملی ندارد. حکم حکومتی نیز تا از مجرای بند ۸ اصل ۱۱۰ نگذشته باشد صریحا غیرقانونی است، و این مصوبه چنین مراحلی را طی نکرده است.
ثانیا منکر اسلام بودن، منکر امام زمان بودن، منکر خاتمیت پیامبر اسلام بودن، منکر خدا بودن و در یک کلام کافر و ملحد بودن هیچ فردی را از حقوق پایهی انسانی، حقوق بشر و حقوق شهروندی محروم نمیکند. این حقوق هیچ ربطی به دین و مذهب و آئین و عقیده ندارد. هیچ دلیل معتبر دینی برای محرومیت بهائیان از حقوق بشر، حقوق شهروندی و حقوق پایهی انسانی وجود ندارد.
تا زمانی که هر شهروند ایرانی به حکم دادگاه صالحه و بر اساس قوانین عادلانه سلب تابعیت نشده و مجرم شناخته نشده احدی حق ندارد او را از حقوق شهروندی از قبیل حق تحصیل، حق کار و کسب، حق دفن شدن، و احترام جان و مال و ناموس محروم کند. بهائیان مثل دیگر شهروندان ایرانی هستند و از کلیهی حقوق هر ایرانی برخوردارند. ضمنا «تلقی مجرم بودن» کسی را از حقوق و امتیازات اجتماعی محروم نمیکند، تنها و تنها حکم دادگاه صالحه به مجرمیت می تواند اعمال مجازات کند و لاغیر.
در نتیجه آقای سیدمحمد موسوی بجنوردی سخنی بی مبنا و فاقد هرگونه مستند شرعی و قانونی زده است. بر ایشان لازم است استدلال و مستندات شرعی و قانونی مدعای خود را ارائه کند. ایشان به عنوان عالم دینی موظف است با اقامه ادله و براهین دعاوی دینی بهائیان را نقد کند نه اینکه با محرومیت ایشان از حقوق مسلم سیاسی و اجتماعی ناخواسته زمینهی رشد ایشان را به دلیل مظلومیت فراهم کند.
منبع: کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران
ادوار کبک آگاه است
کبک ۲۲
حسن یوسفی اشکوری، از چهرههای برجسته روشنفکری دینی، درپاسخ به اظهارات اخیر آیت الله محمد موسوی بجنوردی مبنی بر اینکه بهاییان از حقوق شهروندی برخوردار نیستند، به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: «صحبتهای ایشان بسیار شگفت انگیز بود، چرا که نه با قانون اساسی منطبق بود نه با معیارهای اسلامی و عدالت شرعی همخوان است نه با حقوق بشر و حقوق شهروندی.»
درتاریخ ۲۴ آذر ۹۳ آیت الله محمد موسوی بجنوردی در گفتگویی با خبرگزاری فارس و در پاسخ به این پرسش که آیا بهاییان در ایران از حقوق شهروندی برخوردارند گفت: «به هیچ عنوان. بعضی مسایل نیاز به این ندارد که تخصیص بزنیم، آن کسی که با اسلام مخالف است، موضوعا خارج است. بهائی ضد اسلام است و موضوعا از این بحث خارج میشود. هیچ وقت ما نمیگوییم بهایی حق تحصیل آزاد دارد، اصلا حقوق شهروندی ندارد. مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان از حق شهروندی برخوردارند. در مجلس نماینده دارند، زیرا ادیان ابراهیمی هستند و ما با آنها تعامل داریم و نمایندگان آنها با ما دوست هستند.»
حسن یوسفی اشکوری به کمپین گفت: «اساسا ایشان (آیت الله محمدموسوی بجنوردی) تعریفی من دراوردی از حقوق شهروندی دارند، چرا که هر انسان به ما هو انسان دارای حقوق است و این حقوق با دیگری برابر است. حقوق بشر و حقوق شهروندی از نظر اینشان حقوق بشر اسلامی است که در عین حال این در جمهوری اسلامی این حقوق هم برای همه مسلمانان وجود ندارد بلکه فقط برای افراد ذوب در ولایت رعایت میشود.»
آیت الله محمدموسوی بخنوردی (متولد۱۳۲۲ در نجف)، سالها شاگرد آیت الله خمینی در نجف بوده واز سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ به مدت دو دوره عضو شورای عالی قضایی بوده و تا زمانی که این عالی ترین نهادقضایی ایران منحل شد، در آن عضویت داشت و یکی از روحانیون با نفوذ حوزه های علمیه به شمار می رود.
به دنبال واکنش های انتقاد آمیز نسبت به اظهارات این روحانی، او در مصاحبهای با سایت جماران، به تصحیح سخن خود پرداخت و تنها بخشی از بهاییان را فاقد حقوق شهروندی دانست که به گفته او با دولت اسراییل همکاری می کنند. محمودموسوی بجنوردی گفت: «دستهای از بهاییها فاقد حقوق شهروندی هستند که با رژیم فاسد اسرائیل همکاری می کنند و بر ضد اسلام یا بر ضد جمهوری اسلامی ایران فعالیت دارند. این دسته از بهاییها نیز از حقوق انسانی برخوردارند؛ اما این که بتوانند در دانشگاهها وارد شوند و از امتیازات ویژه شهروندان در ایران استفاده کنند؛ طبیعی است که به دلیل مجرم تلقی شدن آنها اساسا بهره مندی آنها از برخی از حقوق امکان پذیر نیست همچنانی که بسیاری دیگر از مجرمین بر اساس حکم دادگاه از برخی از آزادیها و برخورداریهای خود محروم می شوند و محدودیت هایی برای آنها وضع می شود.»
پس از آن حسن یوسفی اشکوری، از پژوهشگران دینی و عضو شورای فعالان ملی مذهبی با انتقاد از این سخنان با انتشار یادداشتی در وب سایت جرس گفت: « معنای محصل دعوی شما این است که میلیونها غیر مسلمان و از جمله بهاییان ایران اصولا حق زیستن در وطن خود را ندارند و لابد باید سرزمین آبا و اجدادی خود را رها کنند و بروند! چرا که طبق استدلال شما آنان نه حق دادرسی دارند و نه حق کار و نه حق معامله و نه حق مراجعه به ادارات دولتی و نه حق تحصیل و نه حتی حق تابعیت! و این آشکارا نقض صریح اصول قانون اساسی است. قانون اساسی در اصل نوزدهم به صراحت تمام ایرانیان را از هر قوم و قبیله و نژاد «در حقوق مساوی» دانسته است… از تمام این مناقشات گذشته، از شما میپرسم جناب بجنوردی! پیشنهاد شما برای بهاییان ایران چیست؟ اینان چه باید بکنند تا شما راضی شوید؟ تماما از وطن خود بروند؟ به کجا؟ ارض موعودی هم ندارند که به آنجا کوچ کنند! اما نه، جناب بجنوردی! ارض موعود هر ایرانی وطن او و پدرانش هست و هیچ کس حق ندارد خود را ایرانی تر بداند و دیگران را از کمترین حقی محروم کند. وطن ایرانی و شناسنامه ایرانی مشروعیت بخش حقوق شهروندی ایرانیان است و بس… بپذیرید که فرزند یک بهایی نیز به اندازة فرزندان شما حق استفاده از تمامی امکانات و از جمله تحصیل در تمام سطوح را دارند چرا که «ایرانشهر» وطن مشاع تمام ایرانیان است.» آقای یوسفی اشکوری در گفت وگو با کمیپن در توضیح نظر خود گفت: «از ایشان باید پرسید که حقوق انسانی یعنی چه؟ حقوق انسانی یک امر انتزاعی است و میتوان آن را هزار گونه تفسیر کرد، در حال حاضر حقوق انسانی در ادبیات حقوقی جهان در قالب اصول دموکراتیک، اعلامیه جهانی حقوق بشر و حقوق شهروندی نمود پیدا میکند و این تناقضی است در مواضع ایشان.»او افزود: « ایشان ( آیت الله محمدموسوی بجنوردی) گروه بزرگی از شهروندان کشور را به دروغگویی و نفاق تشویق می کند و میگوید اینها هویت خود و مذهب خود را بروز ندهند تا آسیبی نبینند، مگر میشود از گروهی از مردم خواست که دروغبگویند؟ این دعوت به دروغگویی هم یک امر غیر شرعی است هم غیر اخلاقی و هم غیر قانونی است و منطبق با هیچ معیاری نیست.»
این پژوهشگردینی گفت: «ایشان مدعی ارتباط بهاییان با دول بیگانه و اسرائیل شده اند، این هم حرف نامعقول و بیربطی است، باید گفت اولا این افرادی که شما ۳۶ سال است آنها را به ارتباط با اسرائیل محکوم میکنید در کدام دادگاه صالحه و علنی اتهامشان اثبات شده؟ هیچ دادگاه علنی تا امروز در این زمینه برگزار نشده و اگر هم حکمی صادر شده در دادگاههای غیر علنی و غیر عادلانه بوده است. پس اگر ایشان و جمهوری اسلامی چنین ادعایی دارند باید بیایند و این اتهامات را در دادگاههای علنی و قانونی اثبات کنند. ثانیا اگر اتهام جاسوسی فردی در دادگاهی علنی و منطبق بر قوانین جهانی ثابت شد، می بایست متناسب با جرمش مجازات شود، این دیگر ربطی به عقیده شیعه و سنی و بهایی و مسیحی ندارند. ثالثا اگر قرار شد فردی به اتهام جاسوسی مجازات شود، میبایست خود او مجازات شود نه خانواده و فرزندان و اطرافیان او، نه یک جمع و یک گروه، نمیشود فرزندان او را با این عنوان از تحصیل و زندگی منع کرد. »
منبع: کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران
ادوار کبک آگاه است
کبک ۲۲
پیام تسلیت به آقای موسی ساکت مسوول شعبه آذربایجان شرقی سازمان ادوار تحکیم وحدت
Posted: December 17, 2014 in Uncategorizedادوارنیوز: روابط عمومی سازمان ادوار تحکیم وحدت در پیام تسلیتی مصیبت وارده به آقای موسی ساکت مسوول سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت) شعبه آذربایجان شرقی را تسلیت گفت.
متن این پیام به شرح ذیل است:
انا لله و انا الیه راجعون
با نهایت تاسف و تاثر اطلاع یافتیم جناب آقای موسی ساکت مسوول سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت) شعبه آذربایجان شرقی در غم از دست دادن خواهر زاده گرانقدرشان به سوگ نشستهاند.
سازمان دانش آموختگان از طرف کلیه اعضای این سازمان در سراسر ایران و خارج از کشور مراتب تسليت و همدردی عميق خويش را به مناسبت این ضایعه، به پيشگاه گرانقدر جناب موسی ساکت عزیز و بستگان آن مرحومه ابراز نموده، برای آن تازه گذشته بهشت برين وبه عزادارانش صبر جميل و اجرعظيم آرزو می نمايد.
روابط عمومی سازمان ادوار تحکیم وحدت
ادوار کبک آگاه است
پایههای دکل دیدهبانی جامعه مدنی در زمین مردم است برای رصد حاکمیت و نه در زمین حاکمیت برای تجسس در احوال مردم
Posted: December 17, 2014 in Uncategorizedادوارنیوز: کمیته برگزاری کرسیهای آزاداندیشی روز دانشجو به مناسبت فرارسیدن این روز مناظرهای پیرامون بررسی جنبش دانشجویی در دانشگاه پیام نور برگزار کرد که با سخنرانی مدیرمسوول روزنامه خراسان و مسئول شعبه خراسان سازمان دانشآموختگان ایران اسلامی(ادوار تحکیم وحدت) همراه بود.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)- منطقه خراسان، در این مناظره که روز گذشته در سالن آمفیتئاتر ساختمان شماره یک دانشگاه پیام نور مشهد برگزار شد، دو طرف مناظره به گفتوگو پیرامون تحولات و بایدها و نبایدهای جنبش دانشجویی پرداختند.
در ابتدای این مناظره سعیداحدیان با اشاره به روز دانشجو اظهار کرد: امروز جنبش دانشجویی به معنای سابق خود وجود ندارد؛ اما اگر قرار باشد این جنبش احیا شود، این فرایند باید به گونهای صورت گیرد که دچار آسیبها و آفتهای گذشته نشود.
وی ادامه داد: جنبش دانشجویی از نظر آرمانخواهی با جوان ارتباط و پیوند دارد و هنگامی که این دو با هم ترکیب شود، جنبش دانشجویی شکل خواهد گرفت.
احدیان با بیان اینکه «اما نکته مورد توجه چگونگی تعیین آرمانهاست» گفت: به نظر میرسد در این قسمت بخش مربوط به فرهیختگی دانشجو است که وارد عمل شده و دانشجو متناسب با نظام ارزشی جامعه آرمانهای خود را مطرح کند.
مدیر مسئول روزنامه خراسان در خصوص استکبارستیزی و مبارزه با استعمار، آن را به عنوان آرمانی کلان و متناسب با جامعه 16 آذر 1332 توصیف کرد و افزود: امروز نظام ارزشی ما مبتنی بر فرهنگ ایرانی و اسلامی است؛ تجربه جنبش دانشجویی در مقطعی تولید کننده رویداد دوم خرداد شد اما همان جنبش بعدا به گونهای عمل میکند که آن جریانی را که خود روی کار آورده است، افول کند.
به گزارش ایسنا در ادامه این مراسم امیر اقتناعی با بیان اینکه «دانشگاه امروز، تنی رنجور و روحی زخم خورده دارد» گفت: از نظر من دانشگاه مهمترین بستر آزادیخواهی و آزاداندیشی در ایران معاصر است و خانه مدبران و خردورزان بشمار میرود؛ به همین جهت در طول دهههای گذشته مورد هجمه نابخردان و متحجران قرار گرفته است.
وی اضافه کرد: در طول سالهای اخیر شاهد بودیم که در فضای سیاسی و اجتماعی ایران، علیالخصوص در دانشگاهها، جریانی با کمترین میزان آگاهی سعی داشته در تمام حوزههای مختلف جامعه را دستخوش تحولاتی کند که تنها خوشامد مذاق خودش است؛ این افراد خود را ذیحق دانسته و سعی در اثرگذاری بر تمام حوزههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی داشتهاند؛ در این میان سنگر علم و دانش نیز از این جریان مصون نماند.
مسئول شعبه خراسان سازمان دانشآموختگان ایران اسلامی(ادوار تحکیم وحدت) با اشاره به اینکه این گروه در هر عرصهای که حضور یافت، ابتدا آن را تخریب و سپس تهی از محتوا کرد، خاطرنشان کرد: این گروه در نهایت نیز تلاش کرد مولفهای به نام فرومایگی را به این عرصهها تزریق کند؛ نتیجه این امر عقبگرد بسیاری از این حوزهها بود.
اقتناعی تاکید کرد: سرآغاز علم پرسشگری است و پیشرفت علم نیز در گرو پاسخدهی به همین پرسشها بوده است؛ در حقیقت دگرگونی و نوآوری از دستاوردهای غیرقابل انکار محیط دانشگاه است؛ به همین جهت بود که کسانی که با حفظ منافع خود را در بقای فضای موجود میدانستند، با نوزایی برخورد و مقابله داشتند.
وی یادآور شد: هر گاه این گروه در مقابله با دانشگاه درماند، سعی در استحاله آن از درون داشت.
این فعال مدنی و پژوهشگر اجتماعی در خصوص فعالیتهای این جریان بیان کرد: در حقیقت این جریان در یک دهه گذشته با ایجاد سازوکارهایی کاریکاتوری و تشکلهایی مصنوعی سعی کرد دانشگاه و دانشجویان را به هوادارانی مطیع و «بله قربان گو» تبدیل کرده و یا آنها را نسبت به محیط پیرامون خود بیتفاوت و منزوی پرورش دهد.
سوء استفاده از جریان دانشجویی آن را سرخورده کرده است
مدیر مسئول روزنامه خراسان در بخش بعدی با طرح این سوال که «باید این سوال را پرسید که آیا میتوان دانشجو را از بیرون مضمحل کرد» خاطرنشان کرد: اگر دانشجو رویکرد آرمانخواهی خود را حفظ کند، حتی اگر چنین فرایندی در بیرون دانشگاه باشد، بازهم نمیتواند فضای دانشگاه را از خود متاثر کند.
احدیان اضافه کرد: ریشه اصلی سکون دانشگاه در هشت سال اخیر به آنچه که از بیرون از دانشگاه تلاش میشد، بازنمیگردد؛ در حقیقت اتفاقی در جنبش دانشجویی صورت گرفت که منجر به سوءاستفاده عدهای از این جنبش شد و برخی افراد از آن به عنوان ابزاری برای به قدرت رسیدن و «نماینده مجلس شدن» بهره گرفتند؛ خروجی این اتفاق با کنار گذاردن آرمانها همراه بود که در نهایت سرخوردگی جنبش و جریان دانشجویی را به دنبال داشت.
وی تاکید کرد: در دهه 60 سنگینی فضای سیاسی بیش از هشت سال گذشته بود؛ ما در دوره سازندگی نه روزنامه فعال و نه فضای سیاسی بازی داشتیم؛ حتی حجتالاسلام خاتمی نیز به هر دلیلی نتوانست در آن دوره به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به کار خود ادامه دهد؛ در آن فضا باز هم جنبش دانشجویی پرشور و اشتیاق بود.
مدیر مسئول روزنامه خراسان با اشاره به سوءاستفاده از جریان دانشجویی تصریح کرد: به نظر میرسد رکود جریان دانشجویی امروز، ناشی از تجربهای است که این جنبش در دورههای پیشین در خصوص سوءاستفاده از خود کسب کرده است.
جریان دانشجویی امروز در پی اصلاح جامعه است
در ادامه اقتناعی با عنوان اینکه «من شخصا به لحاظ علمی قائل به وجود جنبش دانشجویی در ایران نبوده و نیستم» تصریح کرد: جنبش دانشجویی دارای تعریفی خاص بوده و از وزانت سیاسی جدی بهرهمند است و در معادلات سیاسی کشور نیز عنصری تعیین کننده بشمار میرود؛ در حقیقت جنبش دانشجویی باید تغییرات سیاسی جدی را مورد هدف قرار دهد و در معادلات سیاسی تاثیرات جدی گذارد؛ امروز این ویژگی در گروههای سیاسی دانشجویی وجود ندارد که بتوان نامش را جنبش دانشجویی گذاشت.
وی با اشاره به استقلال به عنوان یکی از ویژگیهای اصلی جریان دانشجویی ادامه داد: به عنوان نمونه برخی تشکلها را نمیتوان مجموعهای مستقل دانست چرا که در چارت سازمانی، این تشکل زیرمجموعه مجموعه بزرگتری در بیرون دانشگاه محسوب میشود.
عضو سابق شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت تاکید کرد: اما هنگامی که از انجمن اسلامی سخن به میان میآید، میتوان رفتارهای این تشکل را ملاک بررسی وضعیت دانشگاه قرار داد.
اقتناعی با اشاره به دستهبندی استفان واگو،در کتاب درآمدی بر تئوریها و مدلهای تغییرات اجتماعی، از دستهبندیهای جنبشهای اجتماعی، به همانندسازی این مدل با جریانهای دانشجویی داخل کشور پرداخت و گفت: با نگاهی به این تعریف میتوان اشاره کرد که از اوایل دهه 60 جنبش دانشجویی در دهه جنبشهای انقلابی کاملا همراستا با دولت و حاکمیت حرکت میکرد و در دهه 70 جریانهای دانشجویی به جنبش اصلاحگرا میپیوندند و زیرمجموعه آن میشوند.
دبیر سیاسی و سخنگوی سابق انجمنهای اسلامی دانشجویان دانشگاههای فردوسی و علوم پزشکی افزود: دفتر تحکیم وحدت یکی از مجموعههای نقشآفرین در این دوره است که کارکرد و ظهور و بروز آن در انتخابات 76 نمودار شده و با همراهی مجمع روحانیون مبارز و جریانهای خط امام سیدمحمد خاتمی رییس جمهور میشود.
عضو سابق شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت در ادامه عنوان کرد: پس از آن در دهه 80 انجمنها و دفتر تحکیم وحدت به این نتیجه رسیدند که فضا تغییر کرده و نیازهای جامعه تفاوت پیدا کرده است؛ علاوه بر این، این جریان قدرت حضم برخی قواعد بازی را نیز نداشت و با دولت اصلاحات نیز به اختلاف نظر خورد؛ از این رو این جریان وارد فاز دیگری به نام جنبش آزادی بیان میشود.
اقتناعی همچنین از جنبشهای واپسگرا نیز به عنوان یکی دیگر از جریانات داخل کشور یاد کرد و گفت: این جریانات در نقطه مقابل حضور داشتند و در برابر هر تغییری در جامعه از خود واکنش نشان میدادند؛ نقطه اوج ظهور و بروز این جریان سال 84 بود؛ در آن زمان یکی از شعارهای همیشگی جریان محمود احمدینژاد و اصولگرا «بازگشت به روزهای ابتدای انقلاب و ارزشهای جامعه آن زمان» بود.
مسئول شعبه خراسان سازمان دانشآموختگان ایران اسلامی(ادوار تحکیم وحدت) اضافه کرد: سران آن جنبش سعی داشتند نشان دهند که جریان دانشجویی در این میان نقشی پررنگ داشته اما در واقعیت خلاف این اتفاق روی داد؛ بخشی از این مساله ناشی از عملکرد مستقیم خود محمود احمدینژاد و فضای امنیتی حاکم بود و بخش دیگر نیز مربوط به این است که این جریان واپسگرا، جریانی نبود که جنبش دانشجویی بتواند با آن همراهی کند.
اقتناعی با بیان اینکه «جنبش آزادی بیان در سالهای قبل در ایران وجه پررنگتری به خود گرفته است» اظهار کرد: مبدع این حرکت دفتر تحکیم وحدت بود که با شعار دیدبانی جامعه مدنی وارد شد و بیانیه محکمی صادر کرد؛ در این حوزه جنبش آزادی بیان بیشتر بر وجه فرهنگی و اجتماعی جامعه تاکید دارد.
وی یادآور شد: در حقیقت جنبش آزادی بیان به دنبال فعالیت زیربنایی و اصلاح فرایندها به صورت پایین به بالاست؛ نه اینکه صرفا بر سر قدرت منازعه کند.
عضو سابق شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت اضافه کرد: جریان دانشجویی در ایران در سه مرحله جنبش انقلابی، جنبش اصلاحی و آزادی بیان همراه بوده است که وجه مشترک آن تغییر و تحولخواهی بوده است؛ اما این جنبش با تنها جریانی که نتواسته کنار بیاید، جنبش واپسگرا بوده که اوج بروز و ظهور آن دولت هشت ساله احمدینژاد بود.
رخوت جنبش دانشجویی تنها ناشی از هشت سال دولت احمدینژاد نیست
احديان در ادامه تاکید کرد: اگر منظور از تحجری که بیان میشود، سخن امام خميني(ره) در اين خصوص باشد، بنابراين ما اختلاف سليقهاي نداريم؛ اما اگر تحجر به معناي اعتقاد به دين اسلام و موضوعيت داشتن دين در امور باشد، مطمئنا ما نسبت به اين مساله زاويه خواهيم داشت.
وی اضافه کرد: ما نيز منتقد امنيتي شدن فضا در سالهاي اخير و نه تنها در هشت سال دوره رياست جمهوري احمدينژاد بودهايم؛ اين مساله در هر دو دولت اصلاحات و اصولگرا صورت گرفت؛ به عنوان نمونه در دولت اصطلاحات ما به دنبال راهاندازي كانون جوانان به عنوان يك تشكل بوديم كه متاسفانه دولت خاتمي مجوز راهاندازي آن را به ما نداد.
مدیر مسئول روزنامه خراسان با بیان اینکه «ما هم معتقديم در دولت احمدينژاد بايد فضاي دانشگاهي رنگ و بوي شادابتري به خود ميگرفت» افزود: اما بايد توجه داشت آن اتفاق فراگيري كه موجب رخوت دانشگاهها شد، تنها ناشي از هشت سال گذشته نيست.
احدیان بیان کرد: جريان دانشجويي كه در سال 76 شكل گرفت، توانست با محوريت مجمع روحانيون مبارز و جريانهاي خط امام، سیدمحمد خاتمي را رئيس جمهور اين مملكت كند؛ شايد اصليترين عامل در رخوت جريان دانشجويي نیز همین اتفاق باشد.
وی با اشاره به اینکه آيا همراهي با استكبار جزو نگاه خط امام بود، تصریح کرد: آیا اينكه روزنامه سلام كه نقش اصلي در انتخاب سيدمحمد خاتمي به عنوان رئيس جمهور داشت، چالشي جدي در خصوص تيم مذاكره كننده محمدجواد لاريجاني با نيكيبراون براي ناطق نوري ايجاد نكرد؟ جرياني كه پيگير روی کار آمدن رئيس جمهور شدن محمد خاتمي بود، با شعار اينكه «چرا بايد با انگليس پاي ميز مذاكره نشست» خاتمي را به این سمت رساند.
مدیر مسئول روزنامه خراسان با طرح این سوال که «امروز بايد پرسيد مسئول آن جريان كجاست آقاي علي افشاري كجاست» گفت: جنبش دانشجويي كه خاتمي را رئيس جمهور كرد به چه علت چنين اقدامي را صورت داد؟ مطئنا آزادي و آزادیخواهی بخشي از فعاليت اين جنبش بود اما قدرتطلبي در چارچوب آن نميگنجيد.
وی ادامه داد: اينكه از جنبش دانشجويي براي پيروزي در انتخابات بهره گرفته شود، اعتراضي بود كه همان زمان انجمن اسلامي به حزب مشاركت و… كه تلاش در سوءاستفاده از جريان دانشجويي داشتند، كرد.
احدیان با اشاره به نگاه درونسازمانی رییس جمهور دولت اصلاحات بیان کرد: خاتمي اعتقاد داشت كه ما بايد از درون جمهوري اسلامي به دنبال آزادي باشيم؛ اما جرياني كه ميخواست جنبش دانشجويي را بازيچه آمال خود كند، به دنبال نگاه درون نظام نبود، بلكه نگاهش جهت ديگري را دنبال ميكرد؛ جريان دانشجويي نيز احساس كرد كه از آن سوءاستفاده ميشود و اين مهمترين عاملي شد كه دو اتفاق در پي آن رخ داد.
مدیر مسئول روزنامه خراسان اضافه کرد: يكي از این اتفاقات سرخوردگي دانشجويان بود كه در سالهاي آخر دولت خاتمي، میزان فعالیت و پویایی جنبش دانشجويي به حد صفر رسيد؛ دومين اتفاق نيز اين بود كه هنگامي كه حكومت دریافت اصولش زير سوال ميرود، شروع به حفاظت از خود كرد که این امر نیز طبیعی مینمود.
وی تاکید کرد: با اين حال بايد توجه داشت مفهوم حفاظت به معناي بستن فضا نيست؛ اما مقصر اصلي خود آن جرياني بود كه اين اقدامات را انجام داد؛ در حقيقت حزب مشاركت ميردامادي، افشاري و كساني كه اين جنبش را راهاندازي كردند، از آن نيز سوءاستفاده كردند.
اقتناعي پس از سخنان احدیان اظهار کرد: در ابتداي شكلگيري انجمن اسلامي مرحوم مهندس بازرگان،آيتالله طالقاني و یدالله سحابي به عنوان پدران معنوی اين تشكل دانشجويي شناخته ميشدند؛ در ابتداي انقلاب نيز كساني مانند ميردامادي، در احياي انجمنهاي اسلامي نقش موثري داشتند.
احديان تصریح کرد: لطفا اسامي شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت را در سال 76 نام ببريد.
اقتناعي گفت: ميردامادي در حزب مشاركت بوده و ارتباطي با انجمن اسلامي ندارد؛ اين مانند اين است كه بگوييم اگر من مرتكب خلافي شدهام، تمام انجمنهاي اسلامي دچار تخلف شدند.
احديان ادامه داد: اما شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت همين افراد بودند.
مسئول شعبه خراسان سازمان دانشآموختگان ایران اسلامی(ادوار تحکیم وحدت) تصریح کرد: علي افشاري، ابراهیم شیخ، رضا حجتي، طباطبايي، منوچهري و… از اعضاي شوراي مركزي دفتر تحكيم بودند كه در اين ميان تنها علي افشاري به آمريكا رفته است.
احديان خاطرنشان کرد: و البته آقاي ميردامادي.
ریزشها نشانه پیروزی ما نسیت
اقتناعي در واکنش به سخنان احدیان ادامه داد: خير؛ ميردامادي در دهه 60 در انجمن اسلامی بود و او در آن زمان دبير كل مشاركت بوده و امروز در اوين است؛ حزب او منحل شده و وي مدعي است كه اين اقدام نيز به صورت غيرقانوني صورت گرفته است؛ چرا در چهار سال بين 88 و 92 كه تريبون در اختيار شما بود، اين انتقادها را بروز نداديد؛ اما حالا در فضايي كه ما براي شما ايجاد كرديم اين صحبتها را ميكنيد و میگویید که ما هم انتقاد داریم؛ مگر روزنامه خراسان را در اختيار نداشتيد.
وی تاکید کرد: این درست است که علي افشاري به آمريكا رفته است؛ من با او 15 سال پيش رابطه دوستي داشتهام اما اگر امروز علي افشاري در آمريكاست، آیا من بايد مواخذه شوم؟ اگر بخواهيم با اين نگاه پيش رويم، بايد گفت امروز جامعه روحانيت مبارز نیز مقصر روي كار آمدن بني صدر كه كلي اشتباه داشت، هستند.
عضو سابق شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت با بیان اینکه «نبايد تاريخ را تفسير به راي كرد» یادآور شد: امام نيز در اين رابطه فرمود «ملاك حال فعلي افراد است»؛ شما جايي كه نفعتان در آن است از گنجههاي خاك خورده به دنبال پروندههاي قديمي ميگرديد.
اقتناعی با اشاره به گذشته علی افشاری به عنوان یک فعال دانشجویی اظهار کرد: چه فرايندي باعث شد كه علي افشاري كه در دهه 70 يك دانشجوي خط امامي با مواضع روشن شناخته میشد، امروز در صداي آمريكا مصاحبه ميكند؛ مطمئنا ريزش نيروها نشانه پيروزي ما نيست؛ نبايد اجازه داد اين نيروها ريزش كنند.
عضو سابق شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت با اشاره به سخنان مقام معظم رهبري در خصوص لزوم داشتن رويش در کشور بیان کرد: اما در عمل اين اتفاق تا چه حد رخ داده است؛ متاسفانه ما مدام دايره خوديها را تنگتر كردهايم و اين افراد را با عناويني چون ضدانقلاب، جاسوس، فتنهگر، معاند، کافر و… معرفي ميكنيم؛ به اين ترتيب باید پرسید چه فرد صالحی در اين مملكت ميماند.
اقتناعی با بیان اینکه «در دانشگاهها به مدت 4 تا 5 سال برنامه سياسي منتقدانه برگزار نشده است» گفت: به صرف اين كه بگوييم فضاي امنيتي صحيح و مناسب نيست، مسائل تمام نميشود؛ بايد نگاه كرد كه آيا واقعا دانشجو توان حرف زدن دارد يا خير.
عضو سابق شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت خاطرنشان کرد: خاتمي در روزهاي آخر دولت خود توسط دانشجويان ماركسيست «هو» شد؛ در همان نشست، خاتمي به دانشجويان گفت «فراموش نكنيد شما امروز در دانشگاه جمهوري اسلامي در مقابل شخص رئيس جمهور ايستادهايد و اين سخنان را به زبان ميآوريد، در حالي كه هيچ مسالهاي براي شما پيش نميآيد»؛ حال ببینید که در دولت احمدینژاد چه برخوردی با دانشجویان معترض شد.
مدیر مسئول روزنامه خراسان در خصوص صحبتهای اقتناعی مبنی بر بروز برخی انتقادات به سیدمحمد خاتمی در اواخر دولت اصلاحات اظهار کرد: روزنامه خراسان در طي این سالها انتقادهاي زيادي نسبت به اين مسائل داشت؛ ما همان زماني كه در دانشگاهها فضاي ركود جاري بود، مقالات زيادي نوشتيم؛ علاوه بر اين ما نسبت به دادگاههاي سال 88 نيز مقالات مختلفي منتشر كرديم.
وی ادامه داد: البته طرف مقابل نيز مورد انتقاد ما قرار گرفت و نسبت به كساني كه آن روزها به خيابانها ريختند نيز انتقاد داشتیم؛ مطمئنا انتقاد ما از اين افراد بيشتر بود چرا كه ايشان را در آن ماجرا مقصرتر ميدانستيم.
احدیان با بیان اینکه «يك سال بعد مهندس موسوي دوباره مردم را به خيابانها دعوت كرد و تلاش كرد به نوعي بيداري اسلامي را در ايران شكل دهد» خاطرنشان کرد: پيش از اين مساله حصري اتفاق نيفتاده بود؛ اين اقدام با نتيجه براندازي صورت گرفت؛ ما در همان زمان خطاب به خاتمي مقالهاي يادداشت كرديم و از وي خواستيم موضع خود را نسبت به جريان فتنه مشخص كند؛ ما معتقد بوديم رفتار وي متفاوت از ديگران بود؛ در حقيقت اعتقاد اصلي ما جذب حداكثري است؛ براي اين مساله نيز متحمل هزينه شديم.
مدیر مسئول روزنامه خراسان گفت: اين درست است كه ريزش و رويش اتفاق ميافتد، اما بايد توجه داشت كه اگر قومي اشتباه كند، دليل نميشود كه ما هم آن اشتباه را مرتكب شويم؛ ريزش و رويش دو طرف دارد كه يك طرف آن به جذب حداكثري و حداقلي مربوط است و طرف ديگر نيز به خود فرد ارتباط دارد؛ اما تصور اينكه دانشجوي ماركسيست در سال 83 و 84 وجود داشته باشد، كمي عجيب است و مطمئن نيستم كه اين افراد در پايان دولت خاتمي بودهاند.
اقتناعي با ارایه مثالی در خصوص برخی ریزشها اظهار کرد: مثال ديگر در این زمینه امير فرشاد ابراهيمي است كه از بنيانگذاران انصار حزبالله بشمار ميرود؛ امروز این فرد از آن سوي مرز به مخالفت با نظام برخواسته است؛ امروز نميتوانيم بگوييم هر كسي كه جزو انصار حزبالله است، ضد انقلاب است؛ به اين دليل كه فرشاد امير ابراهيمي در آن سوي مرز فعاليت ميكند؛ صحبت ما اين است كه همه تفكرات بايد از تريبون بهرهمند باشد.
عضو سابق شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت تصریح کرد: امروز جريان اسلامي با تغيير زاويه نگاه با جبهه اصولگرا محكوم به توهين و تهديد ميشود؛ متاسفانه تحمل ما خيلي پايين است؛ در آن زمان نيز ماركسيست وجود داشت و افتخار من اين است كه بارها در برابر ورود ماركسيستها به انجمن اسلامي ايستادگي كردم اما همواره از حقوق اجتماعی آنها در داشتن نشریه، تشکل و.. دفاع کردهام.
وی افزود: من معتقد نيستم كه انجمن اسلامي دچار انحراف شد؛ نوع نگاه مسئولين دراين خصوص متفاوت است؛ در دوره خاتمي نگاهها پدرانه بود و مسئولان معتقد بودند كه دانشگاه محل تمرين سياستورزي است.
مسئول شعبه خراسان سازمان دانشآموختگان ایران اسلامی(ادوار تحکیم وحدت) با اشاره به تغییر این نگاه در دولت قبل یادآور شد: اما در دولت احمدينژاد، پس از اينكه با دانشجو در بيرون از فضاي دانشگاه برخورد ميشد، خود دانشگاه نيز با وي برخورد ميكرد؛ انتقاد ما اين است كه در دولت احمدي نژاد اين مساله فراموش شد و فضاي خبرچینی راه افتاد؛ در آن زمان انتظامات و مسئول امور عمومي دانشكده به خود اجازه ميداد كه در مورد موي سر و لباس دانشجويان اظهار نظر كند.
وی خطاب به احدیان گفت: شما مصداقا انحرافات انجمن اسلامي را از نظر قانونی ذكر كنيد؛ انجمنهاي اسلامي ثابت كردند كه هميشه فرزند زمان خويش بوده و هستند و براساس ضروريات جامعه و نياز مردم حركت ميكردهاند؛ ما به لحاظ اخلاقي و قانوني اين را وظيفه خود ميدانستيم كه ديدهبان جامعه مدني باشیم؛ به شکلی که پایههای دکل دیدهبانی جامعه مدنی در زمین مردم است برای رصد حاکمیت و نه در زمین حاکمیت برای تجسس در احوال مردم.
اقتناعی در حقيقت پايه ما در زمين جامعه براي رصد حاكميت بود متاسفانه جنبش كارگري، زنان و … در ايران به آن شكل وجود ندارد كه بتواند فعاليتي داشته باشد. بنابراين بايد پرسيد كدام صداي منتقد در اين جامعه ميتواند فعاليت كند.
عضو سابق شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت ادامه داد: بعدا نيز برخي ميخواهند انجمن و دفتر تحكيم وحدت را از نوع بسازند؛ بايد توجه داشت به صرف اينكه حاكميت به ما مشروعيت میدهد، ما مشروع نخواهيم شد؛ در دولت اول احمدينژاد انجمنهاي اسلامي تعطيل نشدند اما آنقدر اجازه برگزاري انتخابات به اين انجمنها داده نشد تا در نهايت دانشجويان فعال در آن فارغالتحصيل شدند.
اقتناعی گفت: پس ازآن نيز كسي نبود كه انتخابات را برگزار كند و به همين جهت انجمنها منحل شد؛ پس از آن افرادي جديدي را آوردند و از آنها خواستند نسبت به راهاندازي انجمن اسلامي اقدام كنند.
دبیر اسبق شورای خراسان انجمنهای اسلامی دانشجویان با طرح این سوال که «اين انجمنهاي جديد چه تفاوتي با بسيج و جامعه دارد» اظهار کرد: بايد توجه كنيم انجمن اسلامي دفتر تحكيم وحدت به دليل داشتن بار مثبت در حافظه ارزشي مردم ايران از اهميت برخوردارند و حاكمان نيز هميشه نيازمند وجود اين تشكلها بوده و هستند؛ بنابراين اگر انجمنها تعطيل شد، چه نيازي بود كه دوباره انجمن جديدي راهاندازي شود.
وی تصریح کرد: پيشينه تاريخي انجمنها از نظر آن دولت قبل ارزشمند بود.
عضو سابق شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت خاطرنشان کرد: انجمنهاي اسلامي از ابتداي فعاليت تاكنون سه ويژگي دينباوري، عدالتطلبي و دموكراسيخواهي را همراه دارند و هميشه در راستاي نقد استكبار و استثمار چه داخلي و چه خارجي گام برميدارند اين تشكلها هر كجا كه هر كسي به حقوق ملت دستاندازي كند واكنش نشان داده و قرائتش از دين نوزا، پويا و نوانديشانه است اين قرائت از سيدجمالالدين اسدآبادي و عبدو شروع شد و تا بازرگان، شريعتي، طالقاني ادامه يافت و در دهه 80 به عبدالكريم سروش رسيد.
وی بیان کرد: امروز نيز جريان دانشجويي خود را وامدار اين جريان ديني و روشنفكري ديني ميداند.
مدیر مسئول روزنامه خراسان در ادامه این مناظره با اشاره به اینکه صحبت از افشاري آن سوي مرز، به معنای این نيست كه زماني كه او در ايران بوده فرد بدي بوده است، اظهار کرد: انصار حزبالله نیز از روزي كه كارش آغاز شد، ما با آن زاويه جدي پيدا كرديم؛ اين مساله تنها به خاطر امير فرشادابراهيمي نبود بلكه اين مساله ناشي از ماهيت و رفتار اين گروه ناشي ميشد.
احدیان در واکنش به سخنان اقتناعی در خصوص فعالیت جبهه مشارکت تصریح کرد: همچنين اين مساله مشخص است كه جبهه مشاركت چه مسيري را در اين مدت طي كرده است؛ محل بحث ما اين است كه اگر يك عده خاتمي را در آن دوره «هو» كردند، تا چه حد از قدرت برخوردار بودند.
وی ادامه داد: ما معتقديم انتقاد بايد هميشه باشد و اين یک مساله مبنايي است؛ متاسفانه فضا در برخي اوقات پس از سال 88 به شدت بسته شد؛ هر چند كه ما در اين خصوص انتقادات خود را داشتيم؛ چهار سال پيش نيز ادبياتي كه در مورد رئيس جمهور به كار رفت نيز مورد پذيرش ما نبود و اين درست نيست كه هيچكدام از آقايان احمدينژاد و خاتمي «هو» شوند.
مدیر مسئول روزنامه خراسان با اشاره به فعالیتهای انتقادی علي مطهري، نماینده مجلس شورای اسلامی، بیان کرد: علی مطهری انتقاد ميكند و پيش از نمايندگيش نيز اين انتقادها را مطرح ميكرد؛ با اين حال شوراي نگهبان او را تائيد صلاحيت كرد؛ ما هميشه ميگوييم مهندس موسوي اگر به جاي خيابانكشي، رفتاري مدني داشت، شايد تيغ او بيشتر ميبريد؛ امروز علي مطهري به اندازه يك جريان سبز انتقاد ميكند و انتقادهاي وي نيز در حكومت تاثيرگذار است؛ البته بايد مراقب باشيم كه منتقد را بيسواد نناميم.
احدیان همچنین ضمن تایید دينخواهي، عدالتمحوري و دموكراسيطلبي به عنوان معیارهای اصلی انجمنهای اسلامی، مردمي بودن را نیز به عنوان یکی دیگر از این معیارها برشمرد و افزود: در تعريف دينباوري نيز اختلاف سليقه وجود دارد؛ مسلما كسي كه معتقد است پيامبر(ص) نميتواند وحي را با عصمت دريافت و منتقل كند، يكي از اصول ديني ما را كه براساس منطق و عقلانيت دريافت كردهايم، زير سوال برده است؛ ما نميتوانيم او را به عنوان يك روشنفكر ديني بشناسيم.
ادوار کبک آگاه است
بیانیه جمعی از نمایندگان ادوار مجلس برای رفع حصر یا محاکمه علنی رهبران جنبش سبز
Posted: December 16, 2014 in Uncategorizedادوارنیوز: چندی پیش مهدی کروبی در پیامی به علی مطهری، از وی خواسته بود تا پیگیر وضعیت حصر ایشان باشد. در آن پیام، آقای کروبی بر موضوع رفع حصر یا برگزاری دادگاهی علنی تاکید نموده بود.
به گزارش سحام نیوز، نمایندگان ادوارمجلس شورای اسلامی دربخشی از بیانیه خود دراینباره آورده اند:«حدود ١۴٠٠ روزاست که آقایان میرحسین موسوی، مهدی کروبی و سرکار خانم رهنورد، در شرایطی که از هرنوع زندان و محکومیتی سختتر است، بدون آنکه کوچکترین تفهیم اتهام و قرار بازداشت و محکمه و دادگاهی درمورد آنان انجام شده باشد، درحصر و بلاتکلیفی بهسر میبرند. ادامه این وضعیت و بلاتکلیفی و محدودیت دسترسی به مراقبتهای پزشکی لازم، سلامت و ادامه حیات آنانرا نشانه گرفته است. اگر ادامه این وضعیت اتفاق ناخوشایندی را برای هریک از آنان پدید آورد مسئول این همه تخلف آشکار از اصول مسلم قانون اساسی درباره ایشان کیست؟ دراین ماجرا کدام نهاد و فرد متخلف از اصول مسلم قانون اساسی است؟ و چه مجازاتی را درانتظار است؟»
متن کامل این بیانیه را بخوانید:
نزدیک به پنجسال و نیم از انتخابات مجادله ساز و بحث برانگیز دهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی می گذرد اما بحران سیاسی و پیامدهای ناشی از تردید نسبت به نحوه برگزاری این انتخابات و برخورد حاکمیت با اعتراض وسیع و مسالمت آمیز مردمی نسبت به آن کشور هنوز پایان نیافته است.
نحوه برگزاری انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری و اعلان تعهد و احترام نسبت به سلامت شمارش آرا بهعنوان حق الناس و نتیجهای که از این روند حاصل شد تا حدودی امید از دست رفته معترضان به صندوقهای رای را باز گرداند و موجب بر سر کارآمدن دولتی شد که تدبیر و اعتدال را بهعنوان روش اصلی خود اعلام نمود. اما وعدههای این دولت به ویژه درطریق ایجاد وفاق و تقویت همبستگی اجتماعی در درون کشور با مقاومت سرسختانهای از جانب بخشهایی از حاکمیت مواجه شده است که با مشکل تراشیهای خود درعمل، آینده دولت تدبیر و امید را نشانه گرفته اند.
در شرایطی که هر روز سنگینی بار ویرانی بهجای مانده از دولت برآمده از آن انتخابات درهمه سطوح دیپلماسی، اقتصادی و سیاسی بر دوش کشور احساس می شود، و بیش از پیش معلوم می گردد که آقایان موسوی و کروبی در نقد و انتقاد خود نسبت به عملکرد آن دولت و دست اندرکاران اداره کشور گوی سبقت دوراندیشی و صلابت نظر را از همگان ربوده اند، گویی اصرار بر ادامه حبس خانگی و حصر غیرقانونی آنان تاوان همین دوراندیشی و نظر صائب و برخورداری از شهامت و پایمردی و استقامت در بیان آن بوده است.
اصل سی و دوم قانون اساسی صراحت دارد : «هیچکس را نمیتوان دستگیر کرد مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین میکند. درصورت بازداشت موضوع اتهام باید با ذکر دلایل بلافاصله کتبا به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداکثر ظرف مدت بیست و چهارساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضائی ارسال و مقدمات محاکمه دراسرع وقت فراهم گردد» و همین اصل در پایان تاکید دارد: « متخلف از این اصل طبق قانون مجازات میشود.»
حدود ١۴٠٠ روز است که آقایان میرحسین موسوی، مهدی کروبی و سرکار خانم رهنورد، در شرایطی که از هرنوع زندان و محکومیتی سختتر است، بدون آنکه کوچکترین تفهیم اتهام و قرار بازداشت و محکمه و داد گاهی در مورد آنان انجام شده باشد، درحصر و بلاتکلیفی بهسر میبرند. ادامه این وضعیت و بلاتکلیفی و محدودیت دسترسی به مراقبتهای پزشکی لازم، سلامت و ادامه حیات آنانرا نشانه گرفته است. اگر ادامه این وضعیت اتفاق ناخوشایندی را برای هریک از آنان پدید آورد مسئول این همه تخلف آشکار از اصول مسلم قانون اساسی درباره ایشان کیست؟ دراین ماجرا کدام نهاد و فرد متخلف از اصول مسلم قانون اساسی است؟ و چه مجازاتی را در انتظار است؟
از کلیه افراد و نهادهایی که بر کرسیهای قدرت برآمده از این قانون اساسی تکیه زده اند و ازهمگان رعایت این قانون را درآنجایی که حقوق و مزایای بیشمار برایشان قائل شده است می طلبند میپرسیم با چنین رفتاری و با عدم التزام به اجرای این قانون در مسیر استیفای حقوق اولیه نخستوزیر و رئیس مجلس سابق نظام چه وقع و احترامی درمنظرعامه مردم برای این قانون باقی میگذارند؟ پایان ندادن به این حبس خانگی و حصر غیرقانونی چه اعتباری برای قانون اساسی و انتخابات دراین کشور باقی میگذارد؟
یادآورمیشود تن ندادن به مطالبه رفع حصر، که بدون تردید خواسته اکثریت رایدهندگانی است که پیروز انتخابات١٣٩٢بوده اند، نوعی لجاجت با رای دهندگان و سرسختی در بی اعتنائی به همان حقالناسی است که قول احترام بدان درآستانه روزانتخابات داده شد.
سئوال این است که اگر متصدیان این حصر اتهامات معتبر و دلایل قانونی برعلیه آقایان موسوی و کروبی و سرکار خانم رهنورد دارند، چرا خود قانونی عمل نمی کنند؟
اصل یکصد و شصت و هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی صریحاً بیان میدارد:«رسیدگی به جرایم سیاسی و مطبوعاتی علنی است و با حضور هیات منصفه درمحاکم داد گستری صورت میگیرد.»
کدام قاضی و ناظرعادی و یا حقوقدانی است که بتواند در ذات و ماهیت علت و انگیزه سیاسی فعالیت انتخاباتی و اعتراض مسالمت آمیز آنان تردید کند، و یا شخصیت سیاسی نخست وزیر و رئیس مجلس سابق نظام جمهوری اسلامی را منکر شود، و آنها را مستحق دادگاه علنی و با حضور هیات منصفه در محاکم دادگستری نداند؟
ما جمعی از نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی تنها با اراده و میل به اصلاح و به منظور رفع یک بحران سیاسی، که شواهد فراوان و خواستهای اخیر برحق دانشجویان در شانزدهم آذر امسال نشان از شدت و حدت آن در درون جامعه دارد، از حاکمیت جمهوری اسلامی میخواهیم دراصرار بر ادامه این حصر غیرقانونی پایان دهد و اگر اتهامات محکمه پسندی در انبان خود دارد و دلایل حقوقی رسیدگی به این اتهامات را لازم میداند به محکمه پیش بینی شده دراصل یکصد و شصت و هشتم قانون اساسی تن در دهد و برگزاری محاکمهای علنی و با حضورهیات منصفه در دادگاهی صالح را برای رسیدگی به اتهامات آنان فراهم سازد، و از این طریق به بحران حادث پایان بخشد. این همان خواست قانونی است که در نامه آقای کروبی به آقای علی مطهری نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی نیز آمده و نیازمند اقدامات عملی جدی ازسوی مقامات حکومتی می باشد.
خواسته آقایان کروبی و موسوی، و سرکار خانم رهنورد، همواره اجرای بدون تنازل قانون اساسی درکشور بوده است، و قطعاً اجرای اصول این قانون درباره ایشان میتواند فصلالخطاب بحرانی باشد که بیش از ۵ سال است دامنگیر کشور و نظام شده است، و هراقدام دیگری جز این مشروعیت حقوقی و شرعی ندارد و فقط به دامنه دارتر شدن بحران و گسترش شکاف درجامعه میانجامد و نظام را مواجه با دشواریها بیشتر میکند.
جمعی از نمایندگان ادوار مجلس:
نورالدین پیرموذن،
فاطمه حقیقت جو،
احمد سلامتیان،
اسماعیل گرامی مقدم،
علی مزروعی،
علی اکبر موسوی(خوئینی)،
حسن یوسفی اشکوری.
ادوار کبک آگاه است