Archive for September, 2013

کفن‌های پوسیده!

Posted: September 30, 2013 in Uncategorized

 

قدیم‌ها می‌گفتند «طرف دیگر حنایش رنگی ندارد»، اما به نظرم این روزها کار جماعت عربده‌کش‌های همیشه در صحنه از این حرف‌ها هم گذشته. نیروهای همیشه آماده و در آب نمک خوابانده شده که این بار برای رییس جمهور نظام اسلامی (نه جورج بوش آمریکایی) لنگه کفش پرتاب می‌کنند. البته بر خلاف نظر سایت الف، (اینجا+ بخوانید) از نگاه من و به دو دلیل مشکل این جماعت آن نیست که اردوکشی خیابانی‌شان «اقلیتی» است. نخست به این دلیل که در ماجرای «اردوکشی خیابانی» نه تنها تعداد شرط نیست، بلکه اساسا «اردوکشی خیابانی» در شرایط عادی باید مختص اقلیت باشد. نیروهای اکثریت کارشان را از طریق صندوق رای پیش می‌برند و این اقلیت است که برای دفاع از حقوق خود باید به خیابان بیاید. مثلا یک تجمع صد نفری در دفاع از حقوق هم‌جنس‌گرایان. اینکه در کشور ما یک جمعیت چند میلیونی مجبور می‌شود بیاید و توی خیابان خودش را به رخ بکشد خرق عادت است و ناشی از آنکه دولتی داشتیم که زل می‌زد توی چشم مردم و می‌گفت «دو دو تا می‌شود ده تا»! (ای بسا که هنوز هم مسوولانی از این دست داشته باشیم و نیاز به اردوکشی‌هایی مشابه!)

 

دلیل دوم اینکه این نیروهای عربده‌جو بار نخست نیست که در اقلیت هستند. همیشه اقلیت بوده‌اند و همیشه اتکای‌شان به عربده بلند کشیدن و چماق نشان دادن و لمپنیسم و حمایت‌های پشت پرده بوده است. وگرنه همین‌ها هم مثل تمام مردم دنیا، هر وقت می‌بینند در یک موضوعی «اکثریت» را دارند به ناگاه «متمدن» و اهل گفت و گو می‌شوند و می‌روند سر جایشان می‌نشینند تا کار روال معمول‌اش را طی کند.

 

پس مشکل این «اردوکشی اقلیتی» چیست؟ من می‌گویم مشکل حضرات آن است که «کفن‌هایشان پوسیده»! همان کفن‌هایی که در دوره هشت ساله اصلاحات انگار همیشه توی جیب‌شان بود و به هر بهانه‌ای بیرون می‌کشیدند و وااسلاما گویان می‌ریختند توی خیابان که از دانشجو گرفته تا وزیر و وکیل مملکت را بگیرند زیر مشت و لگد. باز هم به قول قدما، یک زمان کلاه این جماعت و آن ادعاهای زاهدانه پیش مردم پشمی داشت. بسیاری از مردم، حتی آنانی که از اساس در جبهه متضاد این گروه‌ها قرار می‌گرفتند به صورت شخصی پذیرفته بودند که این «جوانان» به واقع درد دین دارند. خالص و مخلص هستند و در بدترین حالت اعتقادات‌شان افراطی یا انحرافی است. باید با آن‌ها سر گفت و گو را باز کرد. باید کار اعتقادی و تئوریک و زیربنایی کرد و البته در تمام این مدت، بحث «احترام به اعتقادات دیگران»، ولو اندیشه‌ای واپس‌گرا و متحجرانه هم جای خودش بود، اما گذشت آن زمانی که آن سان گذشت!

 

یک بازه هشت ساله از حکومت نزدیک‌النظرهای «خودی» کافی بود تا همه مردم به چشم ببینند که کفن‌ها چه زود قلاف می‌شود. دیگر نه کسی برای رقاصی با قرآن کفن پوشید، نه کسی از ادعای ارتباط با امام زمان کک‌اش گزید، نه کسی به خاطر سخن گفتن از دوستی با اسراییل خودش را وسط خیابان تکه‌تکه کرد، نه کسی به نامه‌های بی‌پاسخ و حقارت‌بار رییس دولت به رهبران آمریکایی – اروپایی اعتراض کرد و نه کسی از راه‌یابی سرکرده باند فساد اخلاقی در سینما* به حریم امن حرم مکدر شد! روزی که مسعود ده‌نمکی هم در کنار بازیگران زن فیلم‌هایش روی فرش قرمز قدم گذاشت، همه فهمیدند که آن عربده‌کشی‌های قدیم و جامه دریدن‌ها، درد دین و اخلاق و وجدان و عقیده نبوده. حکمی حکومتی بوده که به اشاره‌ای صادر شده و به اشارت دیگری قابل لغو است.

 

خلاصه اینکه این کفن‌ها دیگر پوسیده. نه اینکه کسی را نترساند. چاقو را که به دست عربده جوی مست بدهی، به هر حال شرط عقل پرهیز و احتیاط است. اما اگر در کل این مملکت یک نفر را پیدا کردید که باور کند این جماعت به صورت «خودجوش» و از سر درد اعتقاد و ایمان و به خرج جیب مبارک تا فرودگاه رفته‌اند، حتما سلام ما را به او برسانید که احتمالا خواجه حافظ شیرازی است! برای باقی ملت، این‌ها یک سری دلقک‌بازی مضحک است که حس دوگانه‌ای ایجاد می‌کند. از یک طرف احساس نفرت نسبت به مشتی اراذل مزدور که هنوز در کمین بازگشت آرامش نشسته‌اند و از سوی دیگر نشاط و خنده و شادی از سوزشی که به دل‌هایشان و لرزشی که به ارکان قدرت‌شان افتاده. از نظر حکومتی هم من گمان می‌کنم که با نرمش قهرمانانه مقامات ارشد، دیگر هرکسی از مذاکره با آمریکا سخن گفت نه تنها با الفبای غیرت بیگانه نیست، بلکه اتفاقا ممکن است حکیم و بصیر هم باشد. پس این ماجرای کفش‌پراکنی هم بعید نیست که خبطی باشد محصول ناهماهنگی‌های داخلی و رعایت نکردن سلسله مراتب با ارشدترین راس حکومت که همچون ماجرای اشغال سفارت انگلستان، جماعت هم چوب را خوردند و هم پیاز را!

 

پی‌نوشت:

* سال‌ها پیش و از همان دوران اصلاحات، نشریات و سایت‌های جریان انصار پرونده پشت پرونده منتشر می‌کردند و واویلا سر می‌دادند از باند فساد اخلاقی در سینمای کشور که به قول خودشان آقای محمدرضا.ش به راه انداخته و چه سوء استفاده‌های کثیفی که از دختران نمی‌کند و خلاصه بیا و ببین. بعدها که بحث «خواص با بصیرت» مطرح شد، دیدند طرف خودی در آمده و بهتر است بحث را گل بگیرند!


– «کفن‌های پوسیده» عنوان یادداشتی بود که سال‌ها پیش و به مناسبت مشابهی برای نشریه دانشگاه‌مان نوشتم.

کبک ۲۲

 

یادآوری: «یادداشت‌های وارده»، نظرات و نوشته‌های خوانندگان وبلاگ است که برای انتشار ارسال شده‌اند و «لزوما» هم‌راستا با نظرات نگارنده «مجمع دیوانگان» نخواهند بود.

 

سهراب نوروزی – وقتی آقای خامنه‌ای و نظام گفتند «نرمش قهرمانانه» خودشان هم دقیقا نمی‌دانستند این «نرمش» دقیقا چه اثری در «سیاست داخلی» خواهد داشت. لب مطلب این‌که یکی از وظایف ما (ایرانیان دموکراسی‌خواه) در این دوره این است که حد و حدود «نرم»شدن در سیاست داخلی نظام را بسنجیم و تا می‌توانیم با تدبیر و قدرت آن را افزایش دهیم.

 

پرسش اصلی من این است که چه کسی می‌داند که این نظام سرسخت و یک دنده تا چه حد به شکل خود خواسته خم می‌شود؟ منظورم از «خود خواسته» بدون توسل به انقلاب و زور و لشگرکشی نظامی است. همچنین منظورم از خودخواسته این نیست که از روی میل و رغبت نظام تن به تغییر و نرمش بدهد، بلکه به واسطه‌ی ضرورت اجتماعی-سیاسی-فرهنگی تن به این تغییر بدهد. به آن‌ها که فکر می‌کنند پاسخ این پرسش «هیچ» است باید گفت که اتفاقا این 34 سال گذشته نشان داده که نرمش‌های نظام می‌تواند بسیار فراتر از تصور باشد. اخیرترینِ این نرمش‌ها، آزادی زندانیان سیاسی و باز گذاشتن دست روحانی در مذاکره با آمریکا ست. چه کسی انتظار اینها را داشت؟ اگر این نرمش نیست، پس دقیقا چیست؟ طرفداران «تئوری توطئه» و «انقلاب» و «تحول‌های یک شبه» البته می‌توانند همچنان به خیالبافی‌های خود ادامه دهند. آن‌ها که فکر می‌کنند ما به معنای تمام به بن بست رسیده‌ایم، می‌توانند در بن‌بست تنهایی و بدبختی خود باقی بمانند. اما به باور من، هیچ کس حتی خود شخص آقای خامنه‌ای پیش‌بینی دقیقی از حد و حدود این نرمش ندارند. درک این مسئله خیلی ساده است که پیش‌بینی و کنترل نرمش در سطح کلان و خورد اجتماعی سیاسی، آن هم در جامعه‌ی غیرقابل پیش‌بینیِ ایران غیرممکن است.

 

وظیفه‌ ما دموکراسی‌سازان به جای حیرت از این نرمش‌ها این باید باشد که حد و حدود آن را بسنجیم. آنها که مخالف انقلاب هستند بالاخره در عمل (و نه در خیال‌های خود و نه بر اساس شواهد تاریخی) باید ببینند که این نظام با همین ساختار تا کجا خم می‌شود و تن به تغییر و بهبود می‌دهد. موضوعِ «نداشتن حافظه‌ی تاریخی» را بگذراید کنار! اگر قرار باشد حافظه‌ی تاریخی انسان جلوی تغییر و بهبودش را بگیرد که الان تمام ما بایست «در آبهای قرون جانورانی تک یاخته‌ باشیم» (به تعبیر شاملو!)

 

آزموده را آزمودن همواره خطا نیست. چرا که شرایط آزمایش همواره در حال تغییر است. خودِ آزموده هم در حال تغییر است. نظامِ 92 دیگر نظام 88 نیست از بسیار جهات. درک این موضوع باید چراغ راهنمای جنبش سبز باشد وگرنه بزرگترین فرصت خود را از دست خواهد داد. موضوع این است که جنبش سبز و جریان دموکراسی‌ساز باید نهایت استفاده را از فرصت «نرمش» ببرد. دو هدف در این تلاش باید مد نظر باشد. اول تمرین دموکراسی، آزادی و مدنیت. به نظر من آزادی یک وضعیت نیست. دموکراسی هم همینطور. هر دوی اینها تمرین هستند و تا وقتی تمرین نشده‌اند اساسا وجود ندارند. در خلال این تمرین است که کیفیت آزادی و دموکراسی افزایش یافته و مهارت ما در آن بهبود میابد. دومین هدف، این است که عملا بفهمیم نظام سرسخت جمهوری اسلامی در این شرایط فعلی چقدر به شکل خودخواسته (به معنایی که در بالا گفتم) تن به نرم شدن می‌دهد. از این دانش عملی برای آینده تدبیر کنیم و ببینیم چه پارامترهایی در نرم شدن نظام تاثیر داشته و کدام موارد باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد.

 

معنا و محدوده‌ «قهرمانی» در کلام وی تقریبا مشخص است: عدم واگذاری حقوق هسته‌ای، و عدم تغییر موازنه‌ قوا در خاورمیانه و خصوصا مناطق‌ جنگ‌زده به نفع رقیبان ایران. اما معنا و محدوده «نرمش» به نظرم کاملا مبهم و نامشخص است. و هیچ کس ایده شفاف و دقیقی از وسعتِ تبعات آن ندارد. اولین تبعات این نرمش را دیدیم و همگی با حیرت و تحسین آن را نظاره کردیم: آزادی برخی زندانیان سیاسی، وعده آزادی‌های بیشتر، سفر نیویورک و دیدارها و گفت و گوهای تلفنیِ تاریخی. اما این اول کار است. نباید حیرت کرد و با دهان باز به اوضاع نگریست.

 

تغییر فهرست درخواست‌های مدنی، سیاسی و اقتصادی باید در اولویت کار قرار گیرد. قرار نیست ما همان درخواست‌های 30 سال پیش را داشته باشیم. قرار هم نیست ضرورتا همان درخواست‌های 88 را داشته باشیم. شرایط تغییر کرده، درخواست‌های ما نیز باید تغییر کند. به نظرم در راس این فهرست باید آزادیِ عمل سیاسی برای احزاب گنجانده شود. این عدم هماهنگی در شاکله نظام و این تمایل برای نرم شدن، بهترین فرصت برای عرض اندام احزاب است تا در میانه این شکاف‌های عمیق خواسته‌های جدیدی را مطرح و برآورده سازند. دومین درخواست می‌تواند «تحت فشار گذاشتن قوه قضاییه» برای عمل کردن دقیق به وطایف‌اش باشد. شدیدا بر این باورم که اگر قوه‌ قضاییه‌ ما در ایران سالم و منصف و عادلانه بود، این همه مشکلات سیاسی و اجتماعی نداشتیم. این وظیفه‌ دولت است که این جانور تنبل بدترکیب را به کارِ درست وادارد.

 

سومین درخواست باید سر و سامان دادن به اوضاع اقتصادی به واسطه قطع کردن دست رانت‌خواران و شیادان نیمه-دولتیِ کلان باشد. این‌که رییس جمهور از سپاه تقاضا می‌کند که برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور وارد عمل شود (آیا واقعا حوزه‌ دیگری از اقتصاد مانده که سپاه در آن چنک نیانداخته باشد؟)، می‌تواند بزرگترین ضربه را به کل جامعه بزند. باید نظام را مجبور کرد که دست این رانت‌خواران کلان را از منابع عظیم اقتصادی کوتاه کند. اگر قرار نیست موارد اینچنینی مطرح و پیگیری شود، پس این نرمش به چه دردی می‌خورد؟

 

پی‌نوشت:

«مجمع دیوانگان» مشتاقانه از انتشار یادداشت‌های شما استقبال می‌کند. یادداشت‌های وارده خود را به نشانی «arman.parian[at]gmail» ارسال کنید.

 

کبک ۲۲

حجج اسلام و المسلمین سید هادی خامنه ای دبیرکل مجمع نیروهای خط امام و سید علی اکبر محتشمی پور به همراه جمعی از اعضای سازمان جوانان مجمع نیروهای خط امام روز پنج شنبه ۴ مهر ۱۳۹۲ برای دیدار و گفتگو با علما و مراجع تقلید به شهر مقدس قم سفر کردند.

در ضمن این دیدارها آقای سید هادی خامنه ای و هیات همراه به بیان دغدغه ها و مطالبات مردم ، نخبگان و جوانان جامعه از مراجع تقلید پرداخته و در این زمینه نظرات و دیدگاههای مراجع را استماع نمودند.

به گزارش خط امام اعضای مجمع نیروهای خط امام با آیات عظام یوسف صانعی ، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی ، سید موسی شبیری زنجانی و اسد الله بیات زنجانی جداگانه دیدار و گفتگو کردند.

طی این دیدار علما و مراجع عظام تقلید نسبت به تداوم حصر خانگی آقایان میرحسین موسوی ، مهدی کروبی و خانم زهرا رهنورد ابراز نگرانی کرده و خواستار آزادی تمام زندانیان سیاسی حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ شدند.

حضرات آیات عظام ضمن ابراز نگرانی در زمینه استقلال حوزه و نهاد مرجعیت شیعه خواستار عدم دخالت حاکمیت در امور جاری حوزه های علمیه شدند و تلاش برای استقلال حوزه های علمیه از دولت و حاکمیت را ضامن دوام و بقای این نهاد کهن مردمی و دینی دانستند.

دخالت خودسرها

در نخستین دیدار که با حضرت آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی صورت گرفت ، حجت الاسلام الله بداشتی و فاضل فردوسی نیز حضور داشتند ، ابتدا حاضران نسبت به تداوم فشار و تضییقات بر سر برپایی مراسم مذهبی احیا در ماه مبارک رمضان در حسینیه دارالزهرا ولنجک گلایه کردند که حضرت آیت الله موسوی اردبیلی ضمن تقبیح این قبیل خودسریها خواستار برچیدن این اعمال غیر قانونی شدند و در عین حال احتمال دخالت عوامل خودسر همچون برهم زنندگان مراسم سخنرانی آقای علی لاریجانی رییس مجلس شورای اسلامی در قم را منتفی ندانستند.

آیت الله موسوی اردبیلی ضمن تقبیح خودسریها خواستار برچیدن این اعمال غیر قانونی شدند و در عین حال احتمال دخالت عوامل خودسر همچون برهم زنندگان مراسم سخنرانی آقای علی لاریجانی رییس مجلس شورای اسلامی در قم را منتفی ندانستند.

0276آیت الله موسوی اردبیلی در زمینه تداوم حصر رهبران جنبش سبز آقایان میرحسین موسوی ومهدی کروبی و خانم رهنورد ابراز نگرانی کردند و استمرار حتی یک روز حصر خانگی ایشان و حبس زندانیان سیاسی را خلاف شرع دانستند.

ایشان افزودند که در دیدار با آقای دکتر حسن روحانی رییس جمهور هم این نگرانی ها و دغدغه ها را بیان کرده و از ایشان خواسته اند رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی را به عنوان مطالبه مراجع تقلید از مقام معظم رهبری ، به ایشان منتقل نمایند.
این مرجع تقلید در سفر دو سال پیش خود نیز به تهران و در دیدار با مقام معظم رهبری نگرانی ها و دغدغه های خود را با ایشان حضورا مطرح کرده بود.

آیت الله موسوی اردبیلی : در دیدار با آقای دکتر حسن روحانی رییس جمهور هم این نگرانی ها و دغدغه ها را بیان کرده و از ایشان خواسته اند رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی را به عنوان مطالبه مراجع تقلید از مقام معظم رهبری ، به ایشان منتقل نمایند.

حجت الاسلام محتشمی پور هم که به دلیل تشدید تضییقات و فشارهای وارده بر فعالان سیاسی داخل کشور،حدودا دو سالی است ایران را ترک کرده و در شهر مقدس نجف اشرف در عراق ساکن شده اند به بیان گزارشی از وضعیت نابسامان طلاب و روحانیون ایرانی شاغل به تحصیل در حوزه علمیه نجف پرداختند.

استقلال حوزه در سه محور

پس از زیارت حرم حضرت معصومه و اقامه نماز جماعت در مدرسه فیضیه دومین دیدار اعضای مجمع نیروهای خط امام با مراجع تقلید قم ، بیت آیت الله اسد الله بیات زنجانی بود.

آیت الله بیات پس از شنیدن دغدغه ها و نقطه نظرات حاضرین به بیان نظرات و دیدگاههای خود پرداختند.

آیت الله بیات زنجانی یکی از نگرانی های خود را استقلال حوزه عنوان کردند و افزودند ؛ استقلال حوزه باید در سه سطح استقلال مرجعیت ، استقلال در منابع مالی و استقلال در مدیریت و برنامه های درسی باشد. نهادهای نظامی و امنیتی حق دخالت در امور مرجعیت و حوزه را ندارند.

آیت الله بیات زنجانی یکی از نگرانی های خود را استقلال حوزه عنوان کردند و افزودند ؛ استقلال حوزه باید در سه سطح استقلال مرجعیت ، استقلال در منابع مالی و استقلال در مدیریت و برنامه های درسی باشد.

آیت الله بیات زنجانی افزود : اگر حاکمیت در امور حوزه دخالت نکند و حوزه جایگاه و پایگاه مردمی خود را بازیابد از نظر تامین منابع مالی نیز مردم این نهاد کهن دینی را تامین مالی می کنند و نیازی به بودجه های مصوب مجلس نیست.

این مرجع تقلید همچنین از تشکل های صنف روحانیت خواست که برای حفظ استقلال حوزه تلاش کنند.

آیت الله بیات رفع حصر رهبران جنبش سبز و آزادی تمام زندانیان سیاسی را مطالبه بحق مردم و مراجع تقلید دانست و از آقای روحانی خواست به قولی که در این زمینه به مردم پیش از انتخابات داده است جامه عمل بپوشاند.

این مرجع تقلید همچنین گفت : طی نامه ای به رییس جمهور نوشتم که ؛ امیدوارم استقلال حوزه که در هشت سال گذشته آسیب دید در دوره شما آسیب نبیند. ایشان همچنین اکثر انتصابات رییس جمهور را قابل دفاع دانست و مسیر کوتاه طی شده از تشکیل کابینه تا امروز را در راستای تحقق وعده های رییس جمهور ارزیابی کرد.

بیم و امید

سومین دیدار اعضای مجمع نیروهای خط امام با حضرت آیت الله یوسف صانعی بود. طبق معمول آیت الله صانعی با گشاده رویی و روحیه خوب اعضای مجمع را استقبال نمودند.
آیت الله صانعی پس از استماع نظرات اعضای مجمع به بیان دیدگاههای خود پرداختند. ایشان ضمن خیر مقدم از تماس تلفنی خود جهت تبریک آزادی چند تن از زندانیان سیاسی خبر داد.

در ادامه آیت الله صانعی ضمن ابراز امیدواری برای ظهور و بروز تغییرات مثبت پس از انتخاب حجت الاسلام دکتر حسن روحانی به ریاست جمهور و بیان سوابق انقلابی ایشان قبل از انقلاب و دوران مبارزه خواستار برون رفت جامعه از دوره فشارهای امنیتی و تنگناهای به وجود آمده برای فعالان سیاسی شد.

آیت الله صانعی افزودند : باید منشا مشکلات را بدرستی شناخت و برای رفع آن برنامه ریزی کرد و الا با سرخوردگی مواجه می شویم.

این مرجع تقلید همچنین خواستار رفع حصر آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد شد و از مهندس میرحسین موسوی به ” شیخ الانقلاب ” و از خانم دکتر زهرا رهنورد به ” مفسره قرآن ” نام برد.

آیت الله صانعی تاکید کردند : باید منشا مشکلات را بدرستی شناخت و برای رفع آن برنامه ریزی کرد و الا با سرخوردگی مواجه می شویم.

ایشان افزود ؛ حصر و حبس ها را خلاف شرع می دانم و آنگاه که وجدان عمومی جامعه خواستار رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی است یعنی عرف عامه با این اقدامات مخالف است و طبعا خلاف عرف خلاف شرع هم هست.

آیت الله صانعی افزود : یکی از موجبات رأی گسترده مردم به آقای حسن روحانی قول ایشان برای رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی بود بنابر این شایسته است رییس جمهور محترم برای تحقق این وعده خود تلاش نمایند.

آیت الله صانعی همچنین از فضای نا بسامان در عرصه تبادل آزاد اطلاعات انتقاد کرد و خواستار برچیده شدن فیلترینگ سایتهای خبری و دینی از جمله سایت دفتر ایشان شد.
ایشان افزود : برخی از کتب ما که درباره مطالب فقهی است در وزارت ارشاد هنوز موفق به کسب مجوز انتشار نشده و در دولت جدید هم هنوز روند نابسامان گذشته اصلاح نگردیده است که امید وارم آقای علی جنتی وزیر محترم ارشاد برای رفع این معضلات و نابسامانی های بجا مانده از دولت قبلی چاره اندیشی کنند.

آیت الله صانعی همچنین از فضای نا بسامان در عرصه تبادل آزاد اطلاعات انتقاد کرد و خواستار برچیده شدن فیلترینگ سایتهای خبری و دینی از جمله سایت دفتر ایشان شد.
آیت الله صانعی ضمن تاکید بر ضرورت حمایت از رییس جمهور برای کمک به تحقق وعده هایش ، نقد و حمایت از دولت را توامان وظیفه همه علاقه مندان و دلسوزان نظام و کشور دانست.

یادی از علامه طباطبایی

در خلال دیدار با علما و مراجع تقلید ، آقای سید هادی خامنه ای به همراه جوانان مجمع نیروهای خط امام به بازدید از منزل مرحوم علامه طباطبایی در محله صفاییه در یکی از کوچه های موازی خیابان ارم قم پرداختند.

آقای خامنه ای در جمع جوانان همراه ضمن بازدید از منزل آن مرحوم که به دارالقرآن و محل ترویج تفسیر و شعائر قرآنی تبدیل شده به بیان ویژگیهای علمی و اخلاقی مرحوم علامه طباطبایی که همدوره تحصیلی پدر ایشان مرحوم آیت الله سید جواد خامنه ای و مرحوم آیت الله میلانی بودند پرداختند.

ایشان در خصوص ویژگیهای علامه گفتند اهتمام به شناخت تفکرات فلسفی غرب و آمادگی کامل برای گفتگوی علمی و فرهنگی با دانشمندان و فیلسوفان غربی همچون هانری کوربن فیلسوف فرانسوی در منزل مرحوم مطهری که در پی آن مباحثات هانری کوربن یکی از ارادتمندان مرحوم علامه طباطبایی شد مهم و قابل توجه است.

ایشان همچنین گوشه ای از خاطرات دیدارهایشان با مرحوم علامه بویژه در دهه سی و چهل شمسی هنگام سفرهای علامه به مشهد مقدس را بازگو کردند.
دیدار با آقای احمد منتظری

در ادامه این سفر و نیز دیدارها و گفتگوها با روحانیون ، آقای سید هادی خامنه ای و جوانان همراه به دیدار فرزند حضرت آیت الله منتظری ، حجت الاسلام احمد منتظری در محوطه بیرونی منزل مرحوم آیت الله منتظری رفتند و ضمن قرائت فاتحه ای برای مرحوم آیت الله منتظری با فرزند آن مرحوم دیدار و گفتگو کردند.

ملاقات با فضلا و روحانیون

اعضای مجمع نیروهای خط امام نماز جماعت مغرب و عشاء را در دفتر حضرت آیت الله یوسف صانعی و به جماعت ایشان برگذار کردند و پس از آن به دیدار جمعی از فضلا و روحانیون حوزه علمیه قم رفتند و تا پاسی از شب به بررسی شرائط سیاسی روز کشور پرداختند.

ادوار کبک آگاه است

 

بیان اشتباه‌اش به نظر من «پرهیز از طرح مطالبات افراطی» بود. گزاره‌ای که بلافاصله پس از پیروزی آقای روحانی مطرح شد و اختلافات بسیاری را هم به دنبال داشت. تفاوتی نمی‌کند که مصادیق مورد جدل رفع حصر بودند یا سهم‌خواهی اقلیت‌های قومی و مذهبی. نکته اینجاست که وقتی ملاک سنجش مشخصی در کار نباشد، نه تنها این اختلاف در میان افراد مختلف طبیعی است، بلکه حتی مواضع یک شخص هم در مراحل مختلف دچار تغییر مداوم می‌شود. درست‌تر این بود که از ابتدا گفته شود «سطح مطالبات باید تناسب قابل قبولی با سطح انتظارات و تصورات نخستین داشته باشد». جنجال و اختلاف نظر در مورد عملکرد آقای روحانی در جریان سفر به نیویورک بار دیگر بازگشت به این مساله قدیمی را ضروری جلوه داد.

 

کاش هر کدام از ما، در مرحله رای دادن (برگزاری انتخابات) یا حتی پس از پیروزی آقای روحانی، فهرست مشخصی از کلیات انتظارات خود از دولت تهیه می‌کردیم. این فهرست می‌تواند در طول دوران فعالیت دولت به عنوان ملاک سنجشی کلی مورد استفاده قرار گیرد و احتمالا تنها سنگ عیاری است که می‌تواند مرز میان «افراط و تفریط» را مشخص کند. برای مثال توقع و انتظار من از دولت فعلی در حد مطالبات زیر بود:

 

– بازگرداندن آرامش به فضای کشور

– اصلاح مسیر سیاست‌گزاری‌های دولتی به فرآیندی عقلانی و پایدار

– اصلاح در ساختار اقتصادی کشور، مبارزه با فساد و تلاش برای کاهش فشار اقتصادی بر مردم

– دیپلماسی فعال برای کاهش فشار تحریم‌ها و تبعات سنگین آن برای مردم

– بازگشایی روزنه‌هایی جهت سیاست‌ورزی احزاب منتقد در مسیر قانونی

 

بدون اغراق، باید بگویم که در زمان برگزاری انتخابات، من به شخصه ابدا انتظار نداشتم که از مسیر انتخابات بتوانیم به آزادی زندانیان سیاسی و شکسته شدن حصر برسیم. تصور من بر این بود که روی کار آمدن یک دولت میانه‌رو، صرفا می‌تواند فضا را برای جنبش سبز باز کند که خودش اعمال فشار برای آزادی همراهان و رهبرانش را پی بگیرد. اما آنچه در عمل اتفاق افتاد بسیار فراتر از این بود. دولت آقای روحانی، نه تنها خیلی زود مبارزه با فساد اقتصادی و توقف چپاول بیت‌المال را آغاز کرد، بلکه بدون دخالت و حتی حمایت عملی جامعه توانست بخش عمده‌ای از زندانیان سیاسی را آزاد کند و وضعیت را به مرحله‌ای برساند که آزادی تمامی زندانیان سیاسی و حتی شکسته شده حصر رهبران جنبش خبری قریب‌الوقوع محسوب شود. از جنبه روابط بین‌الملل نیز، «تلاش برای تعدیل تحریم‌ها»، تا سطح یک دیپلماسی فعال و حرفه‌ای افزایش پیدا کرد و با استقبال جامعه جهانی هم مواجه شد. با هر متر و عیاری که من حساب می‌کنم، دولت آقای روحانی تنها در همین صد روز نخست فعالیت خود، نه تنها تمامی مطالبات قابل تصور را من را برآورده ساخته، بلکه حتی گامی هم فراتر گذاشته است.

 

* * *

 

من گمان می‌کنم سفر آقای روحانی به نیویورک یک فرصت تاریخی بود تا ملاقاتی میان روسای جمهور ایران و آمریکا انجام شده و یک طلسم شوم 35 سال شکسته شود. بدین ترتیب صورت نگرفتن این ملاقات می‌تواند یک فرصت سوزی تاریخی قلمداد شود. (هرچند که گویا یک تماس تلفنی انجام شده که خودش غنیمتی است) با این حال این فقط یک احساس شخصی است. هیچ عقل سلیمی نمی‌پذیرد که من، به عنوان یک شهروند و یا رای‌دهنده، نه تنها هدف نهایی (مثلا لغو کامل تحریم‌ها) را از منتخت خودم طلب کنم، بلکه حتی در جزیی‌ترین روش‌ها و راه‌کارها هم دخالت کرده و اعمال فشار کنم. منطقی‌تر آن است که دست دولت باز باشد تا از مسیری که خودش تشخیص می‌دهد و با استراتژی خودش به هدف مورد نظر نزدیک شود. از سوی دیگر بسیار بعید است بخشی از رای دهندگان آقای روحانی «ملاقات با رییس جمهور آمریکا»، آن هم در سال نخست ریاست‌جمهوری را بخشی از مطالبات خود به حساب آورده باشند. پس ریشه این همه انتقاد و اختلاف نظر کجاست؟

 

به باور من، مشکل اساسا جای دیگری است. یک ایراد بسیار ریشه‌ای در جامعه مدنی و حتی قشر نخبگان فعالان سیاسی کشور. ما در شرایط خفقان و سرکوب، معمولا نیروهای مبارز و منتقد خوبی هستیم. به اندازه یک تاریخ حکومت استبدادی داشته‌ایم و به نظر می‌رسد این فرصت برای آنکه شیوه اعتراض و انتقاد را یاد بگیریم کافی بوده است، اما در نقطه مقابل، به نظر می‌رسد وقتی مصادیق انتقاد برطرف می‌شوند، ما نمی‌دانیم گام بعدی چیست؟ در یک سردرگمی فرو می‌رویم و از فرط بلاتکلیفی به سیمای همدیگر چنگ می‌کشیم.

 

* * *

 

وعده آزادی گروه دیگری از زندانیان سیاسی تا عید غدیر داده شده است. (+) شکسته شدن حصر رهبران جنبش نیز قریب‌الوقوع است. این‌ها اخبار خوشی هستند که عجیب نیست اگر مدت‌ها در جشن و سرور آن‌ها به شادی بنشینیم. اما همه نگرانی من از آن است که پس از آزادی این افراد، با مشکل «بعد از این چه باید کرد؟» مواجه شویم. اگر جامعه مدنی ما نتواند از این فرصت بهره ببرد و در شرایط ثبات و امنیت نسبی کشور برای آینده خودش اهدافی مشخص کرده و برنامه‌ریزی کند، عجیب نیست که به جریانی بی‌ریشه و صرفا رسانه‌ای تقلیل پیدا کند که کل عملکردش در واکنش نشان دادن‌های احساسی به اخبار روزمره رسانه‌ها خلاصه می‌شود. در این شرایط، هر روز مطالبه جدیدی هم مطرح می‌شود که شاید دولت هیچ وعده‌ای در قبال‌اش نداده و هیچ برنامه‌ای هم برایش نریخته باشد؛ این یعنی نداشتن یک برنامه کلان و خط سیر قابل پیش‌بینی و پی‌گیری که دودش به چشم همه ما خواهد رفت.

کبک ۲۲

ادوارنیوز: باراک اوباما بعدازظهر جمعه در یک کنفرانس خبری در واشنگتن از این مکالمه بی سابقه ۱۵ دقیقه‌ای خبر داد.


به گزارش بی بی سی فارسی٬‌به گفته آقای اوباما، او پس از گفت و گو با همتای ایرانی خود به این نتیجه رسیده است که دو کشور می توانند به یک توافق جامع برای پایان دادن به مناقشه هسته ای دست پیدا کنند.

آقای اوباما گفت راه رسیدن به توافق با ایران دشوار است ولی با به روی کار آمدن دولت جدید در این کشور یک فرصت استثنایی برای پیش بردن گفت و گوها پدید آمده است.

به گفته یک مقام آمریکایی که خواسته نامش فاش نشود، آقای روحانی پیش از ترک نیویورک خواستار گفت و گوی تلفنی با آقای اوباما شده بود.

حسن روحانی در حال ترک نیویورک؛ او این عکس را در توییتر منتشر کرده است

آقای روحانی هم با انتشار پیام هایی در شبکه اجتماعی توییتر بخش هایی از مکالمه خود با باراک اوباما را نقل کرده است.

به نوشته آقای روحانی او به باراک اوباما گفته است که با عزم سیاسی می توان به سرعت به اختلافات بر سر برنامه اتمی ایران پایان داد.

آقای روحانی همچنین به باراک اوباما گفته است که به تعامل با اعضای گروه ۱+۵، به خصوص ایالات متحده در هفته ها و ماه های آینده امیدوار است.

به نوشته آقای روحانی، آقای اوباما برای او آرزوی سفری خوش داشته و بابت ترافیک نیویورک عذرخواهی کرده است.

آقای روحانی نوشت در پایان مکالمه او برای آقای اوباما آرزو کرده که روز خوبی داشته باشد و رئیس جمهوری آمریکا هم به فارسی گفته است: خداحافظ.

این نخستین تماس روسای جمهوری ایران و آمریکا در سه دهه گذشته است.

وزرای خارجه ایران و آمریکا نیز روز پنجشنبه در حاشیه مذاکرات جمهوری اسلامی و گروه ۱+۵ در نیویورک با هم دیدار داشتند.

ادوار کبک آگاه است

همان روز که شبکه هاى اجتماعى پر بود از آرزوهاى کاربران درباره اتفاقاتى که مى توانست در سفر روحانى به نیویورک رخ دهد، سردار محمد کوثری عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در گفت‌وگویی با روزنامه اعتماد (چاپ تهران) پیرامون امکان مذاکره با آمریکا و اختیارات روحانی گفته بود: “مذاکره با امریکا صورت نخواهد گرفت. ما مذاکره‌ اى با امریکا نخواهیم داشت، اگر می‌خواستیم مذاکره داشته باشیم که این همه شهید نمی‌دادیم”.

کمى پیش از آن هم وب‌سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی که توسط اصولگرایان تندرو اداره مى شود تهدید کرده بود که: “اگر بنا باشد دولتمردان جمهوری اسلامی برخلاف خواست مکرر مقام معظم رهبری سیاست وادادگی را در این مسئله دنبال نمایند بی تردید باید انتظار تبعات تماماً منفی از شرایط جدید را داشته باشند به گونه ای که امنیت فیزیکی کشور به مخاطره خواهد افتاد”. در این میان، رییس قوه قضائیه هم هشدار داده بود که در موضوع مذاکره با آمریکا «نباید یادمان برود که در جریان فتنه آنان چگونه از این جریان حمایت کردند و در پس دست‌های مخملی‌خود با چنگال‌هایی چدنی و فولادی در صدد مقابله با ملت بزرگ ایران برآمدند».

در تحلیل ادبیات رییس جمهور در مجمع عمومى سازمان ملل، آنچه مهم است مبدأ و مقصد نگاه ما به تحولات سیاسى است؛ اگر مبدأ نگاه کسى تغییر حکومت باشد به هر قیمتى، معناى انتخاب آقاى روحانى را هم همینطور مى فهمد و از او توقع دارد به جاى رییس جمهورى در چارچوب شرایط موجود، نماینده اپوزیسیون باشد و حرفهاى ایده آل بزند آنهم در وسط معرکه ى فاشیست هاى وطنى که دنبال بهانه مى گردند تا ظرفیت ها و توانایى هایى دولت جدید را در یک حرکت (مثل دست دادنِ روحانى و اوباما) ویران کنند و به قول معروف، براى یک دستمال، قیصریه را به آتش بکشند. بعد هم جنگ رسانه اى و تحریک رهبرى و سپاه و بسته شدن همین روزنه محدود…

اما اگر مبدأ نگاه ما اصلاح تدریجى و درکِ شرایط محدود دولت در تحولات باشد آن وقت مى پذیریم که در میان سخنان روحانى، شکستنِ تابوى مذاکره با آمریکا را مغتنم بشماریم و به تناسبِ امکانات مان کمک کنیم تا اندک اندک به خواسته هاى مان برسیم. تا همین چند وقت پیش حتى طرحِ مذاکره با آمریکا هم جزو خطوط قرمز بود و آقاى خامنه اى مطرح کردنِ آن را به صراحت “ساده لوحى” می خواند و حالا روحانى توانسته این تابو را بشکند.

مسئله این نیست که او تا چه اندازه تحت فشار رهبر جمهورى اسلامى و جریانِ نظامى، امنیتىِ حاکم بر بخشى از مقدّرات کشور سخن گفته است؟ به عبارت روشن تر، اصلا مسئله این نیست که آرزوى ما چیست؟ مسئله اینست که آرزوهاى مان تا چه اندازه و در چه مدتى قابل تحقق است.

سرنوشت غم انگیزِ بهار عربى نشان مى دهد که ماجراى اصلاح و تغییر، آن طور که در کِلکِ خیال انگیزِ آرزوهاى ما مى گذرد پیش نمى رود و روزگار سختى در پیش است. فراموش نکنیم که امام جمعه تهران (آقاى موحدى کرمانى که قبلا نماینده ولىّ فقیه در سپاه بود) سه هفته پیش در نماز جمعه، با کنایه، سرنوشت محمد مُرسى را به آقاى روحانى یادآورى کرد و این یعنى تهدید به کودتا…

و سرانجام بازخوانى یک خاطره، خالى از لطف نیست: یک شب پاییزى سال ٨۵ به دیدار آقاى خاتمى رفتم در هتل ماریوتِ بیروت؛ آن شب مهمان کلیساى بزرگ آنطلیاس بود و سخنرانى فلسفىِ عمیقى هم داشت؛ موضوع آن دیدار، سرنوشت پروژه گفتگوى تمدنها بود که گفت: «فرصت بسیار محدود است و همین نگرانم می‌کند؛ من می‌خواستم و می‌خواهم قرائت رحمانى و عقلانى از اسلام و جمهورى اسلامى نگذارد صداى القاعده و طالبان، بلندترین صداى جهان اسلام باشد؛ این هم به سود دین و کشور ماست و هم به سود صلح جهانى…» حالا هفت پاییز پس از آن شب، گویا فرصت به پایان رسیده و آقاى خاتمى، مقاله اخیرش در روزنامه گاردین را با این هشدار به پایان برده که اگر از این فرصت «احتمالا تکرارنشدنی برای ایران، غرب و منطقه» استفاده نشود قدرت تندروهاى همه‌ ى طرفها بیشتر می‌شود و شاید دیگر هرگز چنین فرصتى به وجود نیاید.

نشانه‌ى درستى سخن خاتمى، شرط بندىِ تندروهاى ایرانى و اسرائیلى بر سرِ شکست مذاکرات است؛ روزنامه کیهان (که آن را ارگانِ فاشیست هاى وطنى مى دانم) همزمان با سفر رییس جمهور به نیویورک شرط بسته بود که «کمتر از یک هفته زمان لازم است تا معلوم شود چالش ما و آمریکا نه با مصافحه و معانقه تصادفی که حتی با مذاکرات رسمی هم برطرف نمی‌شود» همان طور که خط و نشانِ برخى روزنامه‌هاى اسرائیلىِ همین روزها هم خواندنى است.

ما یکبار آوارِ آرزوهاى مان بر سر دولت اصلاحات را تجربه کرده ایم؛ شکیبا باشیم و در متن نقدها و بیانِ مطالبات، بگذاریم این بار پیچیدگى هاى تلخِ واقعیت سیاسى ایران، فراتر از آرزوهاى مان مبدأ تحلیل و تفسیرمان باشد.

منبع: ملی مذهبی

ادوار کبک آگاه است

 پیشنهاد می‌شود پیش از شروع مطالعه متن، دانلود ترانه را از اینجا+ آغاز کنید

«میهن» با تعریف کنونی‌اش به معنای سرزمینی جغرافیایی دارای مرزهای مشخص سیاسی و حاوی یک دولت-ملت، تعبیری مدرن به حساب می‌آید. ایرانیان تنها در آستانه انقلاب مشروطه بود که با مفاهیم مدرن «میهن» و «ملت» آشنا شدند. پیش از آن، میهن برای اقوام دور از هم ایرانی صرفا به معنای زادگاه‌شان بود که می‌توانست در ابعاد یک روستا کوچک باشد. در جامعه‌ای که هنوز به شکل دولت-ملتی مدرن در نیامده و هم‌چنان رگه‌هایی از زندگی قومی را در خود حفظ کرده، میهن‌پرستی هم گاه صرفا با همان رنگ و لعاب عشق به زادگاه همراه می‌شود.
تقریبا شاعر و خواننده کوردی پیدا نمی‌شود که هیچ‌گاه در توصیف عشق و علاقه خود به کوردستان نسروده و یا نخوانده باشد. با این حال باید دقت کرد که این عشق به کوردستان، تنها با همان نگرش قدیمی و قومی به «میهن» شکل می‌گیرد. در واقع، اینگونه سخن گفتن از میهنی به نام «کوردستان» با گرایش‌های استقلال طلبانه یا تجزیه‌طلبانه ارتباطی ندارد، چرا که این کوردستان با تعریف مدرن «میهن» به عنوان یک کشور مستقل دارای «دولت – ملت» مورد توجه نیست، بلکه تنها یک سرزمین و زادگاه مادری است. چنین تعبیری از میهن دو ویژگی دارد:
نخست اینکه این میهن مرز مشخص سیاسی-جغرافیایی ندارد. دقیقا مشخص نیست که این «کوردستان» از کجا تا کجاست. شاید بتوان گفت، این میهن، بیشتر یک مفهوم انتزاعی است که در ذهن شاعر شکل می‌گیرد و مجموعه‌ای از آداب و سنن و گاه برخی نمادهای جغرافیایی (مثل یک کوه یا یک دریاچه و رودخانه) را هم شامل می‌شود. دومین ویژگی این میهن‌پرستی آن است که در برابر و تقابل با سرزمین، قومیت یا نژاد دیگری قرار نمی‌گیرد. برای مثال، ناسیونالیسم آلمانی (نازیسم) خودش را در تقابل و برتر از دیگر نژادها می‌داند، اما میهن‌پرستی به تعبیر قومی آن در ایران، صرفا یک علاقه به زادگاه است که به معنای به چالش کشیدن هیچ رقیب دیگری نخواهد بود. برای مثال زمانی که حافظ می‌سراید: «خوشا شیراز و وضع بی‌مثال‌اش / خداوندا نگه دار از زوال‌اش»، این میهن‌دوستی حافظ و تمجید از زادگاهش ابدا در تقابل و تخاصم با هیچ ملت یا سرزمین دیگری قرار نمی‌گیرد.
* * *
«روژان»، زاده سنندج و بزرگ‌شده کرمانشاه است. این خواننده موسیقی سنتی کردی، به دلیل ممنوعیت خوانندگی برای زنان، کارهایش را در خارج از ایران به اجرا می‌گذارد. جلال ذوالفنون و تهمورس پورناظری از چهره‌های سرشناسی هستند که برای او آهنگ‌سازی کرده‌اند. ترانه زیر را روژان با گروه «شمس» به اجرا درآورده است و در آن در وصف کوردستان و عشق خود به این سرزمین سخن می‌گوید:
كوردستان گه‌ر تو نه‌بی گیان و ژینم بو چیه؟   /  كوردستان اگر تو نباشی جان و زندگی را برای چه بخواهم؟
هیمه‌نی رخساری توم بی تاجی شاهیم بوچیه؟   /  آرامش رخسار تو را داشته باشم، تاج شاهی را برای چه بخواهم؟
كوردستان گه‌ر تو نه‌بی هوی هوی هوی   /  كوردستان اگر تو نباشی
ته‌یریکم بی ئاسمان هوی هوی هوی   /  پرنده‌ای بدون آسمان هستم
كورستان گه‌رد و غوبارت سورمه بو چاوانمه   /  كوردستان گرد و غبارت سرمه چشمان من است
درك و دالی شاخه كانت سوسه‌ن و ریحانمه   /  خار و خس كوه‌هایت سوسن و ریحان من است
هوی هوی هوی  بریندارم   /  زخمی‌ام
هوی بریندارم، هوی بریندارم   /  زخمی‌ام
كوردستان ئه‌ی خاكی زه‌رین قبله‌گاهی عاشقان   /  كوردستان ای خاك زرین قبله‌گاه عاشقان
ده‌نگی شمشالی كولانت ئاواتی عشق و ژیان   /  صدای نیلبك كوی و برزنت آرزوی عشق و زندگی است

پی‌نوشت:
مجموعه «آوای کوردستان»، محصول مشترک هم‌کاری من و «سروه» را از اینجا+ پی‌گیری کنید.

کبک ۲۲

۱۳۰ فعال دانشجویی همزمان با سفر رییس جمهور به نیویورک بیانیه ای صادر کردند و خواهان تعامل بهتر دولت با غرب شدند.

متن این بیانیه به گزارش تارنمای قانون به شرح زیر است:

ایران امروز، هشت سال پس از تجربه­ی محمود احمدی نژاد و مردانش، بیش از هر زمانه­ی دیگری، صلح و تعامل با جهانِ بیرون را باور دارد، بی واهمه از آنکه غیر، تعامل را سازش بخواند و گفتگو را کرنش.

ایرانیان امروز به انتظار دورانی تازه نشسته­اند با انبانی انباشته از آروزها و امیدها. ایرانیانی که در آوارِ بدگمانی و تلخکامی، مومنانه، امید به تغییر را باور داشتند، حق دارند این روزها، آغوش بر گشایشی بگشایند که محصول عقلانیت و مدارای آن­هاست. استقرار دولتی عملگرا که منافع ملی را بر ماجراجویی­های منطقه­ای و جهانی ارجح می­داند، این امید را جان داده که در پسِ ایام تحریم­ و تهدید، فصل دگرگونی­ها آغاز شود. باور داریم روند تغییرات کنونی در ایران نه یک تصویرسازی محدود است و نه فضاسازی فریبنده­ای برای اقناع مخاطبان بیرونی. سلسله­ی تغییرات فعلی حتی اگر به دگرگونی­هایی بزرگ­تر نیز نینجامد، حتی اگر سترون بماند و به حسرتی دوباره بدل شود در امتداد خزان­های پرشمار تاریخ ایران، باز نشانی تمام قد است از تکاپو در ساختار قدرت و کوشش خردمندانه و نجیبانه­ی جامعه­ی ایرانی.

کوششی برای گذر از شرایط متصلب و سنگین بعد از بحران هشتاد و هشت و تلاشی برای پایان دادن به بن بست این سالها. اهتمام بر برگزاری پاکیزه­ی انتخابات و پاسداشت آرای مردم در خرداد گذشته، رهایی جمعی از زندانیان در بند، اتخاذ ادبیاتی تازه در برابر جهانیان، منع سپاه پاسداران از فعالیت عیان سیاسی و پرهیز دادن این نهاد نظامی از رویارویی و رقابت با مردم، تفویض اختیارات تام به رییس جمهور در مذاکرات آتی و … همگی نشانه های پررنگی هستند از زایش اراده­ای پرمایه­تر از پیش برای پایان دادن به تکه­ای تلخ و فراموش ناشدنی از تقویم. در مقام منتقدان رفتار حاکمیت در این سالیان رفته، با باورمندی به امر اخلاقی و به نام ایران و آینده، از هر کنشی که به خروج سرزمینمان از انزوا، رفع بلای تحریم ها و شکستن فضای امنیتی حاکم بر اجتماع بیانجامد، جانانه استقبال می­کنیم و چشم­انداز سرزمین مادری را جز در بازگشت به گفتگو و رواداری، روشن نمی­بینیم. در نگاه ما، فاجعه آنجا محتوم است که فرصت­های در پیش، با مسئولیت ناپذیری، در امتناع از کنش اخلاقی، تعمیق کینه ورزی­ها و ابتلای به تنگ نظری­ها، به تهدیدهای مجدد بیانجامد. در آستانه­ سفر رییس جمهور و حضور وی در اجلاس سالیانه­ سازمان ملل، و البته در چند قدمی دگرگونی­­های محتمل، نکاتی را بازگو می­کنیم:

یکم/ ما را و ایران را گریزی از تغییر نیست. رویای فردا جز با اصرار و پایمردی ما بر اتخاذ کم هزینه­ترین مسیرها و ایجاد توافقی عمومی و با اهتمام بر گریز از بازتولید خشونت، تعبیر نخواهد شد. چیزی شبیه آنچه که در روند مشارکت سیاسی در انتخابات خرداد نود و دو رخ داد. چگونه می­توان، در سالهای گذشته در مذمت اخلاق­گریزی دولتمردان نوشت و اینک به تغییر هر چند محدود ادبیات و رفتار حاکمان، پاسخی نشان نداد؟ باورمندی به اخلاق، ما را بر آن می­دارد تا از هر تغییر تدریجی، پیش­درآمدی بسازیم برای اتفاقات بهتر در آینده­ای که پشت در ایستاده است. ما ناگزیر از یک انتخابیم، انتخابی روشن: یا باید خود در حصر کینه­ها و بدبینی­ها بنشینیم یا باید با استقبال از تغییرات و استمداد از شرایط تازه، به رفع حصر از سرمایه­هایمان برخیزیم. خوش­بینی، یک وظیفه­ی اخلاقی است خاصه آنکه ما بذر امید در دل کاشته­ باشیم.

دوم/ هراس ما از کنشگران منتقدی که راه را تنها در تداوم تحریم و بقای هیاهوی جنگ می­بینند، به همان اندازه­ی ترسی است که از اقتدارگرایانِ منزوی داریم. اقتدارگرایانی که زیست خود را در تعمیق هماره­ی شکاف­ها می­جویند. ترشرویی آن دسته از منتقدان حاکمیت در مواجهه با بوی بهبودی که به مشام می­رسد، امری نکوهیده است و تاسف آورتر آنکه بر هر گشایشی که عاید تعامل باشد و نه تقابل، می­آشوبند و به ژستی رسانه­ای تقلیلش می­دهند و تحقیرش می­کنند. جدایی از فضای ایران و دوری از وطن می­تواند به دو فرجام متناقض بیانجامد. نخست: رها شدن از فضای سنگین خودسانسوری و پیگیری مطالبات پیشین در محیط تازه با پایبندی بر واقعیات جامعه­ی ایرانی و دیگری: فرسنگ­ها دور افتادن از فضا، بیگانه شدن با رنج روزمره­ی مردمِ گرفتار در بند تحریم و تقابل و از یاد بردن محدودیت­های سیاست­ورزی در داخل، که به تدریج به آفرینش نسخه­هایی انتزاعی و بی­پشتوانه ختم می­شود. بی­تردید از عملگرایی تا خیال­پردازی راه بسیار است. ما را اگر چه با همه­­ی آنان که در تبعید، دل در گروی وطن دارند و مهارِ خِرد و میانه­روی بر چموشیِ کینه و نفرت نهاده اند، پیوندی پایدار است؛ اما با آنان که آگاهانه یا ناآگاهانه، رویا می­بافند از سیادت بر ویرانه­ی وطن، به دوراهی تفریق رسیده ایم.

سوم/ ثبات در ایران، در میانه­ی این منطقه­ی آشوب­زده، سرمایه­ی تمام کسانیست که نمی­خواهند زمین سوخته میراثشان باشد و سرزمین بر باد، سهمشان. یادمان باشد، شبی که در ایران پس از پیروزی حسن روحانی به شادی و پایکوبی گذشت، در دیگر شهرهایی از خاورمیانه به شهرآشوبی، سحر شد. فرآیند تغییر دولت پیشین، از مسیر صندوق عبور کرد و این آغازی دوباره شد بر روند تغییراتی که متضمن ثبات اوضاع و امنیت شهروندان باشد. بی شک، استقبال از هر رفتاری که اصلاح را در بستر ثبات به ارمغان آورد، در هجوم این آشفتگی­ها، کنشی عقلانی خواهد بود. در خاورمیانه­ی کنونی از آن نسیم بهاری، تنها زمستانی پر لرز از تردید و هراس برجاست. زیر سایه­ی خیل فتاوای رنگ به رنگ مفتیان و خطابه­های آگنده از تکفیر، خاورمیانه­ای به سر می­برد رنجور از آتش­افروزی­ها.

تجربه­‌ مدنی ایرانیان و رواداری­شان، ایمان ما به گفتگو و توسل به خوانشی رحمانی از دین که مدافعانی سترگ در دایره­ی روشن­اندیشان ایرانی دارد، می­تواند و باید پشتوانه­ی ندایی تازه باشد در این احوال اندوهناک خاورمیانه. عطش فراگیر برای شنیدن لحنی تازه از منطقه، این امکان را ایجاد خواهد کرد تا حسن روحانی، دوباره ایران را بدل به منادی صلح و گفتگو و مدافع بسط ارزشهای مردمسالارانه نماید. ایران می­تواند به پشتوانه­ی رفتار مدنی مردمانش حتی در روزهای اعتراض و سرخوردگی، به ملت ها و دولتهای منطقه در خروج از چرخه­ی خشونت و افراطی­گری یاری رساند. زمانه­ی آن شده تا با اتخاذ ادبیاتی دیگرگون به جای تعمیق شکاف­ها، امیدهای تازه­ای در فرار از فاجعه­ی ستیز مذهبی و تنومندی بنیادگرایی، آفریده شود.

در پایان، امید داریم که روند تغییرات روزها و ماههای گذشته، مرزهای جدیدی را تجربه کند و به بازگشت آرامش به کشور و تقویت ثبات در ایران و منطقه بیانجامد. امیدواریم دستگاه دیپلماسی دولت، با پی گرفتن مواضعی واقع بینانه که متضمن منافع ملی باشد راه را بر توافق با طرف­های غربی هموار نماید و امکان شالوده­ریزی موقعیتی را که هر دو سوی مذاکره منتفع باشند فراهم کند. آرزو داریم صدای تازه­ای که از ایران برآمده به شایستگی شنیده شود و جهان بداند که برای خلق فرصت تعامل کنونی، هزینه­های بسیاری پرداخت شده و رنجهای فراوانی بر جان خریده شده است.

اسامی امضاکنندگان:

۱٫نوید ابراهیم تبار فعال دانشجوئی دانشگاه مازندران

۲٫ مصطفی ابراهیم تبار فعال پیشین دانشجویی دانشگاه آزاد

۳٫سعید ابوتراب فعال پیشین دانشجویی دانشگاه شهر کرد

۴٫مرتضی احمدی فعال دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف

۵٫ میلاد اسدی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه خواجه نصیر

۶٫ نیما اسکندری فعال دانشجویی دانشگاه مازندران

۷٫ امیر اصغر نیا فعال پیشین دانشجویی دانشگاه نوشیروانی بابل

۸٫ مریم اصلانی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی همدان

۹٫ مجتبی افرند فعال پیشین دانشجویی دانشگاه بوعلی سینا همدان

۱۰٫ رضا افروغ فعال پیشین دانشجویی دانشگاه کاشان

۱۱٫بابک امیری فعال پیشین دانشجویی دانشگاه کاشان

۱۲٫ پدرام امیریان فعال دانشجویی دانشگاه نوشیروانی بابل

۱۳٫ سید احسان بابایی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه کاشان

۱۴٫مراد باصره فعال پیشین دانشجویی دانشگاه ایلام

۱۵٫ مازیار بالایی فعال دانشجویی دانشگاه آزاد

۱۶٫امیر باطنی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی نچف اباد

۱۷٫حسام باقری فعال پیشین دانشجویی دانشگاه نوشیروانی بابل

۱۸٫ داود باقری فعال پیشین دانشجویی د

۱۹٫ کامران باور فعال پیشین دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف

۲۰٫حجت بختیاری فعال پیشین دانشجویی دانشگاه بوعلی سینا همدان

۲۱٫ناصر براتی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه صنعتی امیر کبیر

۲۲٫ ایمان براتیان فعال پیشین دانشجویی دانشگاه عباسپور

۲۳٫ محسن برزگر فعال پیشین دانشجویی دانشگاه مازندران

۲۴٫ افتخار برزگریان فعال پیشین دانشجویی دانشگاه مشهد

۲۵٫شقایق بهادری فعال سیاسی

۲۶٫سلمان بهزادی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه علوم وفنون مازندران

۲۷٫ سیاوش پاکزاد فعال دانشجویی مازندران

۲۸٫ عباس پشمی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه شهرکرد

۲۹٫ حمید رضا پورسلیمی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه صنعتی اصفهان

۳۰٫روح الله تاری فعال پیشین دانشجویی دانشگاه اصفهان

۳۱٫ مهدی ترکمان فعال پیشین دانشجویی دانشگاه بوعلی سینا همدان

۳۲٫ مجتبی تقوایی فعال دانشجویی دانشگاه نوشیروانی بابل

۳۳٫ علی تقی پور فعال پیشین دانشجویی دانشگاه نوشیروانی بابل

۳۴٫ زهرا توحیدی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه نوشیروانی بابل

۳۵٫ هدا توحیدی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه تهران

۳۶٫ مصطفی پهلوانی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه نوشیروانی بابل

۳۷٫ مجتبی جلالپور فعال دانشجویی دانشگاه نوشیروانی بابل

۳۸٫ موسی جلالیخواه فعال پیشین دانشجویی دانشگاه علوم وفنون مازندران

۳۹٫ علی جمالی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه علوم اقتصادی

۴۰٫ ثمین چراغی فعال دانشجویی دانشگاه آزاد

۴۱٫امیر حسین چیت ساززاده فعال پیشین دانشجویی دانشگاه کاشان

۴۲٫ مهران حسینان فعال دانشجویی دانشگاه مازندران

۴۳٫ مهران حسینیان (فعال دانشجویی بابل)

۴۴٫محمد اسماعیل حمیدی فعال دانشجویی دانشگاه مازندران

۴۵٫ محمد حیدرزاده فعال پیشین دانشجویی دانشگاه شهر کرد

۴۶٫فخر الدین حیدریان فعال پیشین دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی همدان

۴۷٫ آرش خاندل فعال پیشین دانشجویی دانشگاه ایلام

۴۸٫ علیرضا خوشبخت فعال پیشین دانشجویی دانشگاه بوعلی سینا همدان

۴۹٫ عباس خوشنودی فعال دانشجویی دانشگاه مازندران

۵۰٫ پریا داوودی فعال دانشجویی نوشیروانی بابل

۵۱٫ سهیل دلشاد فعال پیشین دانشجویی دانشگاه بوعلی سینا همدان

۵۲٫اشکان ذهابیان فعال پیشین دانشجویی دانشگاه فردوسی مشهد

۵۳٫ ساعده رجبی فعال دانشجویی دانشگاه نوشیروانی بابل

۵۴٫ سعید رجبی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه کاشان

۵۵٫عبدالجلیل رضایی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه شیراز

۵۶٫ سیاوش رضاییان فعال دانشجویی دانشگاه مازندران

۵۷٫ نفیسه زارع کهن فعال پیشین دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی

۵۸٫ صیبه سادات حسینی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه کاشان

۵۹٫امیر حسین سرابی فعال دانشجویی دانشگاه دامغان

۶۰٫ حامد سیاسی راد فعال دانشجویی دانشگاه آزاد

۶۱٫مصطفی سیدی فعال دانشجویی دانشگاه نوشیروانی بابل

۶۲٫نمحمد امین شایگان نیا فعال دانشجویی دانشگاه اصفهان

۶۳٫ آآرمین شریفی فعال دانشجویی دانشگاه آزاد

۶۴٫حجت شریفی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف

۶۵٫ مجتبی شکری زاده فعال پیشین دانشجویی دانشگاه شهر کرد

۶۶٫ محمد شوراب فعال دانشجویی دانشگاه آزاد

۶۷٫ارسلان شیرانی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه کاشان

۶۸٫صابر شیخلو فعال پیشین دانشجویی دانشگاه بوعلی سینا همدان

۶۹٫ یاسمین صابریان فعال دانشجویی دانشگاه نوشیروانی بابل

۷۰٫ مژگان صادقی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه بوعلی سینا همدان

۷۱٫ الهام صادقی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه کاشان

۷۲٫ماهبانو صالح نژاد فعال دانشجویی دانشگاه نوشیروانی بابل

۷۳٫سمیرا صدری فعال پیشین دانشجویی دانشگاه الزهرا

۷۴٫ محمد صدیقی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه کاشان

۷۵٫ عاطفه صفری فعال دانشجویی دانشگاه اصفهان

۷۶٫یحیی صفی آریان فعال پیشین دانشجویی دانشگاه بوعلی سینا همدان

۷۷٫ مهسا طالبی فعال دانشجویی دانشگاه نوشیروانی بابل

۷۸٫ امین طبخ پز سرابی فعال دانشجویی دانشگاه نوشیروانی بابل

۷۹٫ رشید عبدالرضایی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه بوعلی سینا همدان

۸۰٫ رضا عرب فعال دانشجویی دانشگاه مازندران

۸۱٫بابک عربیان فعال پیشین دانشجویی دانشگاه کاشان

۸۲٫ محمد عسگری فعال دانشجویی دانشگاه نوشیروانی بابل

۸۳٫ محمد علمی فعال سابق دانشجویی دانشگاه مازندران

۸۴٫ فرزاد غیبی فعال دانشجویی دانشگاه نوشیروانی بابل

۸۵٫ بهنام فراز مند فعال دانشجویی دانشگاه مازندران

۸۶٫ محمد فرج تبار فعال دانشجویی دانشگاه علم وصنعت

۸۷٫ سپهر قاسم پور فعال دانشجویی دانشگاه مازندران

۸۸٫ سینا قربان پور فعال دانشجویی دانشگاه امیرکبیر

۸۹٫ علیرضا فلاحتی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه فردوسی

۹۰٫ اعتماد فنایی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه کاشان

۹۱٫بهرام فیاضی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه شیراز

۹۲٫ عرفان قادری نژاد فعال دانشجویی دانشگاه آزاد

۹۳٫علی قادری نژاد فعال دانشجویی دانشگاه آزاد

۹۴٫مهتاب قائدی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه کاشان

۹۵٫مرضیه قره خانلو فعال پیشین دانشجویی دانشگاه بوعلی سینا همدان

۹۶٫ علی محمد قزوینی فعال دانشجویی دانشگاه اصفهان

۹۷٫ سینا قلی پور فعال دانشجویی دانشگاه نوشیروانی بابل

۹۸٫ شهراد نورکجوری فعال دانشجویی دانشگاه نوشیروانی بابل

۹۹٫محمد رضا کربلایی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه نوشیروانی بابل

۱۰۰٫ علیرضا کفش کفنان فعال پیشین دانشجویی دانشگاه خواجه نصیر

۱۰۱٫ میلاد کلارستاقی نژتد (فعال دانشجویی دانشگاه نوشیروانی بابل)

۱۰۲٫امیر کسری کیانی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه بابل

۱۰۳٫ مجید کیایی (فعال دانشجویی دانشگاه نوشیروانی)

۱۰۴٫وحید لطفی منش فعال پیشین دانشجویی دانشگاه کاشان

۱۰۵٫نوید لطیفی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه بوعلی سینا همدان

۱۰۶٫ زهرا ماهری فعال دانشجویی دانشگاه اصفهان

۱۰۷٫رامین محسن شینی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه کاشان

۱۰۸٫علیرضا محقق معین فعال پیشین دانشجویی دانشگاه کاشان

۱۰۹٫احمد محمدی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه نوشیروانی بابل

۱۱۰٫ سینا محمودی فعال سیاسی

۱۱۱٫ علی محمودی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه تهران

۱۱۲٫ امین مدرس فعال دانشجویی دانشگاه نوشیروانی بابل

۱۱۳٫ علی مرادی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه شهر کرد

۱۱۴٫مهدی مسافر فعال پیشین دانشجویی دانشگاه بوعلی سینا همدان

۱۱۵٫ حسین معصومی فعال دانشجویی دانشگاه آزاد

۱۱۶٫نجمه معصومی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه بوعلی سینا همدان

۱۱۷٫ پژمان معنوی فعال دانشجویی مازندران

۱۱۸٫ علی معینی فعال سیاسی اصفهان

۱۱۹٫ علی مفرد فعال سیاسی

۱۲۰٫ سروش مکانیک فعال دانشجویی بابل

۱۲۱٫ مریم ملک شبانی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه شهر کرد

۱۲۲٫سید حسین موسوی فعال سیاسی دانشگاه صنعتی اصفهان

۱۲۳٫ محمد نظری فعال پیشین دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف

۱۲۴٫ حسین نقاشی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه تهران

۱۲۵٫ محمد نیمائی فعال دانشجویی شهرکرد

۱۲۶٫ علی وفقی فعال پیشین دانشجویی دانشگاه شریف

۱۲۷٫ اعظم ویسمه فعال پیشین دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی

۱۲۸٫ حمید هداوند فعال پیشین دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی

۱۲۹٫ سید سهام الدین هندی نژاد فعال پیشین دانشجویی دانشگاه تهران

۱۳۰٫ سعید یعقوبی نژاد فعال پیشین دانشجویی دانشگاه مازندران

ادوار کبک آگاه است

ادوارنیوز: هم زمان با اجلاس سالیانه سازمان ملل در نیویورک گروهی از ایرانیان روز سه شنبه تجمع اعتراضی مقابل این سازمان برگزار کردند.

به گزارش خبرنگار ادوارنیوز٬ شرکت کنندگان که به دعوت گروه «هوار» گرد هم جمع شده بودند مخالفت خود را با تحریم های اعمال شده علیه مردم ایران اعلام داشتند. آن‌ها همچنین با در دست داشتن تصاویری از میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد خواستار پایان دادن به حصر و آزادی همه‌ی زندانیان سیاسی شدند.

تجمع کنندگان در طول این برنامه شعارهایی در مخالفت با جنگ و تحریم و در حمایت از مطالبات مدنی مردم ایران سر دادند. عکس های زیر مربوط به این تجمع است.»









ادوار کبک آگاه است

مصطفی خسروی-سال تحصیلی جدید در حالی آغاز شده که با روی کار آمدن دولت حسن روحانی، امیدواری هایی برای رفع مشکلات حوزه دانشگاه به ویژه دانشجویان ستاره دار به وجود آمده است.

هر چند نمایندگان محافظه کار مجلس، در روند اخذ رای اعتماد به کابینه جدید نشان دادند که تغییرات فراگیر در حوزه آموزش و جوانان را بر نمی تابند، اما معرفی جعفر توفیقی به عنوان سرپرست وزارت علوم از سوی رئیس حسن روحانی، اظهارات آقای توفیقی در خصوص تلاش برای بازگشت دانشجویان ستاره دار و تشکیل کمیته ای در وزارتخانه با همین هدف، حکایت از احتمال تغییر وضعیت دانشجویان ستاره دار دارند.

احتمالا به خاطر همین امیدواری است که بنا به اعلام مسئولان وزات علوم، به تازگی بیش از ۵۰۰ دانشجو و استاد محرم شده از حضور از دانشگاه در سال های اخیر، خواستار رسیدگی این وزارتخانه به وضعیت خود شده اند.

دانشجوی ستاره دار

“دانشجوی ستاره دار” اصطلاحی بود که در ابتدای کار دولت احمدی نژاد، بسیاری از فعالان دانشجویی در حوزه های سیاسی، اجتماعی و صنفی با آن آشنا شدند. ستاره هایی که در کارنامه های سازمان سنجش در مقابل نام برخی دانشجویان قرار می گرفت، نشانه ای بود بر محرومیت های در نظر گرفته شده برای این دانشجویان، که حتی شامل محرومیت از تحصیل می شد.

“”دانشجوی ستاره دار” اصطلاحی بود که در ابتدای کار دولت احمدی نژاد، بسیاری از فعالان دانشجویی در حوزه های سیاسی، اجتماعی و صنفی با آن آشنا شدند. ستاره هایی که در کارنامه های سازمان سنجش در مقابل نام برخی دانشجویان قرار می‌گرفت، نشانه ای بود بر محرومیت های در نظر گرفته شده برای این دانشجویان، که حتی شامل محرومیت از تحصیل می شد”

محمد مهدی زاهدی وزیر علوم دولت نهم، در دی ماه ۱۳۸۵ در دیدار با تشکل‌های دانشجویی حامی دولت گفت که “ستاره‌دار شدن برخی دانشجویان، ناشی از قانون و مقرراتی بوده که از زمان دولت خاتمی بوده و هر سال اجرا می‌شده است”. این ادعا، از سوی یکی از معاونان وزارت علوم در دولت خاتمی رد شد.

غلامرضا ظریفیان معاون دانشجویی وزیر علوم دولت محمد خاتمی، در واکنش به اظهارات زاهدی گفت: “ما در دولت خاتمی موارد اندکی داشتیم که برخی دستگاه‌های امنیتی خواستار منع تحصیل یک دانشجو می‌شدند، اما تلاش این بود که با گفت‌وگو رفع اتهام صورت گیرد و مساله حل شود. در نتیجه موارد اینچنینی تا حد زیادی حل شد.”

در تمام این سال ها کشمکش میان مسئولان دولت های خاتمی و احمدی نژاد ادامه داشت و هر کدام دیگری را مخترع سیستم اعطای ستاره به دانشجویان می دانستند. اما آنچه انکار ناپذیر می نمود، افزایش شدید تعداد محرومان از تحصیل در دولت های نهم و دهم بود.

گزارش تشکل های دانشجویی

تشکل های دانشجویی ایران، مراکزی همچون کمیته انضباطی دانشگاه، حراست، کمیته انضباطی مرکزی وزارت علوم و دبیرخانه گزینش دانشجو در سازمان سنجش را مراجع اصلی تصمیم گیر در پروسه ستاره دار کردن دانشجویان دانسته اند.

در یک گزارش “شورای دفاع از حق تحصیل” راجع به برخورد با دانشجویان بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ آمده است که در آن سال، “دانشجویان ستاره دار دانشگاه سراسری موفق به دریافت کارنامه و انتخاب رشته شدند، ولی در شهریور ماه و پس ازمراجعه برای مشاهده نتایج نهایی با گزینه «مردود علمی» مواجه شدند و کارنامه نهایی نیز برای این دانشجویان صادر نشد و سایت سازمان سنجش اعلام کرد که این دانشجویان اساساً انتخاب رشته نکرده اند”.

“ما در دولت خاتمی موارد اندکی داشتیم که برخی دستگاه‌های امنیتی خواستار منع تحصیل یک دانشجو می‌شدند، اما تلاش این بود که با گفت‌وگو رفع اتهام صورت گیرد و مساله حل شود. در نتیجه موارد اینچنینی تا حد زیادی حل شد”
غلامرضا ظریفیان معاون دانشجویی وزیر علوم دولت محمد خاتمی

تشکل های دانشجویی منتقد حکومت ایران، از وجود حدود ۷۶۰ دانشجوی محروم از تحصیل در فاصله سال های ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ حکایت دارد.

انتخابات و دانشجویان ستاره دار

در هر دو انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ و ۱۳۹۲، موضوع دانشجویان ستاره دار ها به بخشی خبرساز از مجادلات انتخاباتی تبدیل شد.

در اولین مناظره جنجالی سال ۱۳۸۸، این میر حسین موسوی بود که در مقابل رئیس جمهور وقت ایران در سخنانی اظهار داشت: “بنده هر جا می‌روم اعتراض است هر جا می‌روم می‌گویند به ما اهانت شده است. این دانشجو را ستاره‌دار کردیم، آن را دستگیر کردیم، آن یکی را … از دانشگاه بیرون کردیم.”

در واکنش به این اظهارات، آقای احمدی نژاد به تکرار این ادعا پرداخت که ستارده دار شدن دانشجویان از زمان اصلاح طلبان رایج شده و افزود: “دانشجویان ستاره‌دار از کجا درآمد که آقای موسوی امروز می‌کوبد در کله این دولت و استنادش هم به حرف یک عده‌ای است که من نمی‌دانم این عده کی هستند؟”

در خرداد ۱۳۹۲ نیز در مناظره های گروهی نامزدهای انتخاباتی، زمانی که محمد رضا عارف به نقد سیاست های دولت آقای احمدی نژاد در حوزه دانشگاه پرداخت و از دانشجویان ستاره دار نام برد، این بار سعید جلیلی بود که در مقام دفاع از دولت های هشتم و نهم بر آمد و گفت: “حالا که بحث دانشجوی ستاره‌دار را مطرح می‌کنید، دانشجوی ستاره‌دار از کی مطرح شد؟ وزیر اسبق علوم، آقای توفیقی، فروردین ماه امسال مصاحبه کردند و گفتند این مال زمان ما بود.”

“تقاضاهای زیادی در خصوص دانشجویانی که به دلایلی محروم از تحصیل شده و ستاره دارند به کمیته بررسی این موضوع در وزارت علوم رسیده است، این تقاضا‌ها در حال بررسی است و برای تعدادی از دانشجویان بعد از بررسی‌ها، مجوز بازگشت به تحصیل صادر شده”
محمدجعفر توفیقی سرپرست وزارت علوم

این ادعا، در همان برنامه از سوی مقامات وزارت علوم دولت خاتمی رد شد .

اما و اگر های دولت یازدهم

پس از انتصاب جعفر توفیقی به سرپرستی وزارت علوم دولت حسن روحانی، وی وعده داد که در سال تحصیلی جاری دانشجویی ستاره دار نخواهد بود.

این در حالی بود که در سوی دیگر، محافظه کاران موجی از حملات را علیه این وزارت خانه و سرپرست آن آغاز کردند و او را به همراهی با “فتنه گران” و مخالفان حکومت متهم کردند.

در چنین شرایطی بود که جعفر توفیقی، یک هفته مانده به شروع سال تحصیلی درباره آخرین وضعیت محرومان از تحصیل گفت: “تقاضاهای زیادی در خصوص دانشجویانی که به دلایلی محروم از تحصیل شده و ستاره دارند به کمیته بررسی این موضوع در وزارت علوم رسیده است، این تقاضا‌ها در حال بررسی است و برای تعدادی از دانشجویان بعد از بررسی‌ها، مجوز بازگشت به تحصیل صادر شده.”

او پیشتر نیز گفته بود: “حل مشکلات دانشجویان ستاره دار نیازمند هماهنگی با مراجع زیربط است”. هر چند آقای توفیقی به صورت مشخص نامی از این “مراجع زی ربط” نبرده بود.

وعده ایجاد تحولات، البته مختص وزارت علوم و دانشگاه های دولتی نبوده است. حمید میرزاده سرپرست جدید دانشگاه آزاد نیز در اولین نشست خبری خود اعلام کرده که “هیچ دانشجویی نباید به خاطر عقاید و گرایش‌های سیاسی از تحصیل محروم شود.” وی همچنین گفته که به مرکز آزمون دانشگاه آزاد دستور داده تا “از این قبیل دانشجویان ثبت نام مشروط به عمل آید”.

“در میان تمام اخبار امیدوار کننده، بعضی از دانشجویان محروم از تحصیل چندان امیدوار به نظر نمی رسند.به ویژه، دانشجویانی که پیش از سال ۱۳۹۰ ستاره دار شده اند، که ظاهرا به بعضی از آنها گفته شده که در صورت تمایل به ادامه تحصیل، باید دوباره کنکور بدهند”

در میان تمام این اخبار امیدوار کننده اما، بعضی از دانشجویان محروم از تحصیل چندان امیدوار به نظر نمی رسند.به ویژه، دانشجویانی که پیش از سال ۱۳۹۰ ستاره دار شده اند، که ظاهرا به بعضی از آنها گفته شده که در صورت تمایل به ادامه تحصیل، باید دو باره کنکور بدهند.

مهدیه گلرو دانشجویی که در سال ۱۳۸۶ از ادامه تحصیل محروم شد و پس از انتخابات جنجال برانگیز سال ۱۳۸۸ چند سالی را در زندان به سر برده، یکی در آستانه سال تحصیلی جدید در صفحه فیسبوک خود نوشته است: “تا کنون غیر ابراز همدردی و امیدواری، هیچ فرجی در جریان دانشجویان اخراجی اتفاق نیفتاده.”

باید دید که مسئولان جدید آموزش عالی ایران، در روزهای آینده خبرهای امیدوارکننده تری برای این قبیل دانشجویان خواهند داشت یا نه.

منبع: بی بی سی

ادوار کبک آگاه است