کبک ۲۲
Archive for March, 2013
سید احمد صدر حاج سیدجوادی، کهنسالترین مبارز سیاسی ایران درگذشت
Posted: March 31, 2013 in Uncategorizedسید احمد صدر حاج سید جوادی، از اعضای شورای انقلاب اسلامی و دولت موقت، پس از یک دوره بیماری در سن ۹۶ سالگی در بیمارستان آبان تهران درگذشت. او کهنسال ترین فعال سیاسی در ایران بود که تا آخرین ماههای زندگی هم از تلاش برای بهبود شرایط کشور و انتقاد از حاکمان از روی نگرانی ایران، دریغ نکرد.
به گزارش کلمه، این مبارز قدیمی ملی و مذهبی که اولین وزیر کشور ایران پس از پیروزی انقلاب بود و مدتی هم در دولت موقت مهندس بازرگان مسئولیت وزارت دادگستری را برعهده داشت، سه ماه قبل از درگذشت، در نامه ای سرگشاده که به همراه پنج تن دیگر از فعالان ملی- مذهبی برای رهبری ارسال کرد، خواستار آن شدند که ایران از موضع ضعف وارد مذاکره با آمریکا نشود و پیش از ورود به چنین مذاکره ای، شرایط برای آن مهیا شود.
صدر حاج سید جوادی در تیرماه سال گذشته و در حالی که ۹۵ سال سن داشت و به علت کهولت سن و بیماری قادر به حرکت نبود، از سوی دادگاه انقلاب ممنوع الخروج شد! او در اعتراض به این تصمیم، نامه ای نوشت که در آن با تاکید بر اینکه “نه پای سفر دارم و نه دل دوری از وطن”، صاحیت دادگاه را زیر سوال برد و از انحراف از آرمان های انقلاب گفت و خواستار آن شد که مسئولان “تصمیم های عقلانی بگیرند”.
این فعال سیاسی که در سال ۱۳۸۰ هم در سن ۸۴ سالگی به همراه گروهی از فعالان ملی- مذهبی بازداشت شده بود، در اردیبهشت سال گذشته هم به همراه چهار فعال ملی مذهبی نامه سرگشاده ای را برای رهبری ارسال کرد که در آن با اشاره به شهادت هدی صابر و هاله سحابی، خواسته آزادی زندانیان سیاسی و به ویژه آنها که بیمارند مطرح شده بود.
احمد صدر حاج سید جوادی در بهمن ماه ۱۳۹۰ دو متن تاریخی را منتشر کرد: یکی نامه به رهبری که پس از هفت ماه منتشر می شد، و دیگری متنی که خود او آن را گزارش یک عمر تلاش به ملت شریف ایران می نامید و از ملت و جوانان می خواست در مسیر سبزی که در پیش گرفته اند، استوار باشند و از تجربیات گذشت درس بگیرند تا با غلبه بر بحران ها و مشکلات، آینده ای روشن را برای کشور و ملت ایران رقم بزنند.
ادوار کبک آگاه است
کبک ۲۲
درخواست زندانیان بند ۳۵۰ اوین از درویشان گنابادی برای پایان اعتصاب غذا
Posted: March 28, 2013 in Uncategorizedگروهی از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ در نامهای به دو زندانی از درویشان گنابادی در شیراز، خواستار پایان اعتصاب غذای آنان شدهاند.
وبسایت کلمه نامه سرگشادهای از ۲۲ زندانی سیاسی در بند ۳۵۰ زندان اوین منتشر کرده است که آنان از صالح مرادی و کسرا نوری درخواست کردهاند به اعتصاب غذای خود پایان دهند.
این دو تن از درویشان گنابادی که در زندان عادلآباد شیراز در حبس هستند، از ۷۰ روز پیش در اعتراض به انتقال درویشان زندانی بند ۳۵۰ به بند امنیتی ۲۰۹، دست به اعتصاب غذا زده و خواهان بازگرداندن این افراد به بند ۳۵۰ زندان اوین هستند.
آنها در حمایت از چهار تن از وکلای خود، مصطفی دانشجو، فرشید یداللهی، امیر اسلامی و امید بهروزی دست به اعتصاب غذا زدهاند.
این چهار وکیل مدافع دراویش گنابادی که در شهریور ماه سال ۱۳۹۰ بازداشت شدهاند قرار بود در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی محاکمه شوند، اما آنها در اعتراض به نحوه بازداشت خود و شرایطی که در زندان داشتهاند و آنچه «عدم صلاحیت» دادگاه انقلاب خواندند، از حضور در دادگاه خودداری کرده و متعاقب آن به سلولهای انفرادی منتقل شدند.
این ۲۲ زندانی سیاسی بند ۳۵۰ که محسن میردامادی، علیرضا بهشتی، علیرضا رجایی، عبدالفتاح سلطانی، عبدالله مومنی و فیضالله عربسرخی در میان آنان هستند، خطاب به این دو زندانی در اعتصاب غذا نوشتهاند: «شما با اقدام اعتراضی خود صدای مظلومیت همکیشان خود را به همه رساندید ولی اینک وارد مرحلهای شدهاید که ادامه اعتصاب غذا میتواند پیامدهای خطیری داشته باشد که حتی مورد رضایت دوستانتان نیز نخواهد بود.»
این زندانیان ابراز امیدواری کردهاند: «مسئولان امر از ادامه این ظلم آشکار ممانعت بعمل آورند و خواست قانونی و حقوق دراویش گنابادی را مبنی بر رعایت قانون و حقوق شهروندی و ضوابط دادرسی عادلانه به رسمیت بشناسند.»
شیرین عبادی، دارنده جایزه نوبل صلح، روز ۶ فروردین در نامهای به احمد شهید، گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران، خواستار توجه او به مسئله اعتصاب غذای دراویش گنابادی در زندان شد.
خانم عبادی در این نامه از کسری نوری و صالحالدین مرادی، دو تن از دراویش گنابادی، نام برده که در اعتراض به بازداشت وکلای خود از روز ۲۷ دی ۱۳۹۱ دست به اعتصاب غذا زدهاند، و هشدار داده بود که «هر لحظه بیم حادثه ناگواری برای آنها میرود».
خانوادههای کسری نوری و صالحالدین مرادی که روز ۴ فروردین با آنها ملاقات داشتهاند از ضعف شدید این دو سخن گفتهاند، طوری که «قادر به راه رفتن نبودهاند».
این فعال حقوق بشر با اشاره به «سابقه چندین قرنی دراویش گنابادی» که مسلمان و شیعهمذهب هستند، نوشته است: «آنها پس از تأسیس جمهوری اسلامی، صرفاً به دلیل اعتقادات خود از سوی مأموران حکومتی تحت انواع فشارهای غیرقانونی از قبیل بازداشت، شکنجه، تحقیر، توهین و تهدید قرار دارند و چون ناامید از اجرای عدالت بوده و دادگاهی را برای دادخواهی نمییابند به ناچار دست به اعتصاب غذا زدهاند.»
او در نهایت با غیرمستقل نامیدن قوه قضاییه ایران از احمد شهید خواسته است این نامه را در پرونده دولت ایران ضبط کند و هنگام تهیه گزارش به آن توجه کند.
احمد شهید از ژوئن سال ۲۰۱۱ به عنوان گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در رابطه با وضعیت حقوق بشر در ایران انتخاب شده و چندی پیش در این سمت ابقا شد.
او در گزارشهای خود وضعیت حقوق بشر در ایران و به طور خاص حقوق اقلیتهای مذهبی از جمله دراویش را بد ارزیابی کرده است که این امر اعتراض حکومت ایران را در پی داشته است.
ادوار کبک آگاه است
کبک ۲۲
مصطفی خسروی-کمتر از سه ماه تا انتخابات ریاست جمهوری یازدهم باقی مانده و کم کم کاندیداهای جناح های مختلف حضور خود را در این دور از انتخابات اعلام می کنند.
اما در این میان آمدن و نیامدن سید محمد خاتمی همچنان در هاله ای از ابهام باقی مانده است.
سید محمد خاتمی ريیس جمهور پیشین ایران که در سالهای پس از کودتای ۸۸ مشی میانه روتری را نسبت به رهبران جنبش سبز در پیش گرفته بود این روزها در گیرو دار اخذ تصمیمی بس دشوار است٬ تصمیمی که می تواند سرنوشت بسیاری را دست خوش تغییر نماید.
آنچه که تا امروز از سوی نزدیکان و طرفداران خاتمی در توجیه نحوه مواجهه وی در وقایع مختلف کشور با حاکمیت عنوان می شد٬ چیزی نبود جز تاکید بر حفظ پتانسیل حداقلی خاتمی برای بکار گیری در روز مبادا٬ آنها تاکید داشتند که قدم نهادن وی در راه میر حسین موسوی و مهدی کروبی تنها ثمره اش٬ حصر یکی دیگر از دلسوزان مملکت خواهد بود و از این روی نحوه سیاست ورزی خاتمی را مورد دفاع و گاه ستایش قرار می دادند٬ حتی در ماجرای دماوند زمانی که دولت مرد پیشین کشور هدف هجمه گروه ها و جریان های مختلف قرار گرفت٬ استدلالی از همین دست تنها پاسخ به ظاهر موجه یاران او بود.
حال امروز و پس از نزدیک به چهار سال به نظر می رسد یک بار دیگر خاتمی در شرایطی دشوار قرار گرفته و با موجی از درخواست ها و حمایت ها از سوی یارانش برای ورود به عرصه انتخابات مواجه گشته است.
قصد نگارنده نیز بررسی مخاطرات تصمیمی است که دیر یا زود خاتمی می بایست اتخاذ کرده و تکلیف خود و جریان اصلاح طلبی را با انتخابات پیش رو مشخص کند٬ از همین روی تلاش بر این است که در این نوشتار به گونه ای موجز و مختصر تبعات این تصمیم احتمالی بررسی شود.
۱- پاسخ منفی : شاید ساده ترین راه پیش روی خاتمی٬ پاسخ منفی به دعوت کنندگان از او باشد٬ در چنین شرایطی او همچنان می تواند در غالب فعلی خود مانده و نقش میانه رویی خیر خواه را برای جمهوری اسلامی ایران ایفا کرده و با احتیاط از کنار عوارض و حواشی انتخابات یازدهم بگذزد٬ اما کناره گیری او از حضور در انتخابات مطمئنا مبنای طرح این سوال خواهد بود که چه وقت و چگونه قرار است اعتبار انباشته وی نزد مردم و بخش هایی از حاکمیت مورد استفاده قرار بگیرد؟ آیا قرار است کماکان و تا همیشه او از مواجهه با مشکلات بنیادین پیش روی کشور فاصله بگیرد؟ اگر پاسخ آری است پس باید گفت دیگر نمی توان او را در جرگه سیاست مداران قرار داد چرا که فعل او بیشتر مختص اندیشمندان و متفکران تعبیر خواهد گشت و اگر پاسخ خیر باشد٬ آنگاه باید زمان و مکان و شرایطی تشریح و تبیین گردد تا جامعه بداند که این پتانسیل سیاسی در چه روز و روزگاری باید مورد رجوع قرار گیرد.
۲- پاسخ مثبت: پر واضح است که پذیرش حضور و اعلام کاندیداتوری خاتمی در انتخابات دهم٬ سرآغاز حوادث بسیاری خواهد بود و حداقل در چند مرحله تا پایان انتخابات کماکان او با مشکل تصمیم گیری به ویژه تصمیماتی بسیار حساس تر و سرنوشت ساز تر مواجهه خواهد شد.
۲-الف-: با ورود خاتمی به عرصه انتخابات و اعلام کاندیداتوری طبیعتا حملات گسترده تر و سازمان یافته تری چه از سوی نهاد های امنیتی و چه از سوی نیرو های لباس شخصی٬ او و حامیانش را تهدید خواهد کرد و جریان اقتدارگرا تمام تلاش خود را به کار خواهد بست تا خاتمی به روز ثبت نام و حضور در میدان فاطمی نرسیده و پیش از آن از دور رقابت ها کناره گیری کند.
می توان از هم اکنون خیل عظیم کفن پوشان حامی ولایت و نیروهای خودسر را در مقابل منزل خاتمی متصور شد که سعی خواهند کرد با تهدید و ارعاب او را از تصمیم خود برگردانند. به اینها بیافزاید بازداشت نزدیکان و اعضای احتمالی ستاد او را.
در این میان اگر خاتمی تحت فشار ها به هر شکلی از حضور در انتخابات سرباز زند و تصمیم خود را تغییر دهد حاصل چیزی جز سرخوردگی و یاس برای بخش عظیمی از بدنه نیروهای اجتماعی نخواهد بود٬ بدتر اینکه در این زمان دیگر جریان اصلاح طلب فرصت چندانی برای آلترناتیو سازی نخواهد داشت.
۲-ب-: در صورتی که مرحله اول تحت هر شرایطی به پایان رسیده و خاتمی موفق به ثبت نام در وزارت کشور شود٬ آنگاه با چالش دوم یعنی تایید صلاحیت وی توسط شورای نگهبان مواجه می شود. از این مرحله به بعد مشخصا فضای کشور انتخاباتی شده٬ نیروهای سیاسی و اجتماعی فعال شده و کاندیداها بر اساس وزن اجتماعی شان می توانند از فشار جریان های موثر در جامعه مدنی نیز بهره مند گردند. حال وقوع سه سناریو محتمل است:
اول: رد صلاحیت وی و منع از ادامه حضور در انتخابات.
دوم: رد صلاحیت وی رد و تایید با حکم حکومتی رهبر.
سوم: تاییدصلاحیت وی بدون اما و اگر٬ که خوش بینانه ترین حالت ممکن است.
پر واضح است که در صورت رد صلاحیت قطعی وی و عدم اجازه ورود او به انتخابات٬ دو راه پیش روی اوست: یا باید وارد فاز مخالفت و مقاومت مدنی شود و به پشتوانه مردمی خود تسلیم همان صحنه آرایی ها نگردد و فضای کشور را چند هفته مانده به انتخابات به سمت تظاهرات و نارامی و … هدایت کند و تقریبا راه موسوی و کروبی را پیش بگیرد که در این صورت مطمئنا نوع برخورد حاکمیت هم با او بسیار امنیتی و شدید خواهد بود و سوال اینجاست که آیا او اصولا خود را برای چنین شرایطی آماده کرده است؟ آیا قصد ورود به درگیری مستقیم با حاکمیت را حتی در حد خیابان دارد؟ و… یا این که نظر شورای نگهبان را پذیرفته و با چند اعتراض کلامی٬ عرصه انتخابات را ترک می کند؟ که در این صورت مطمئنا دیگر افسانه خاتمی را باید پایان یافته تلقی کرد چرا که هم از سوی حکومت ترد گشته و هم دیگر مردم او را نخواهند پذیرفت.
این حالات در مورد تایید با حکم حکومتی رهبر هم می تواند رخ دهد٬ اما با توجه به سابقه پذیرش احکامی از این دست در دوره های گذشته از سوی خاتمی و اصلاح طلبان می شود انتظار داشت که در نهایت به نفع حضور در انتخابات تن به حکم رهبری دهند.
۳-پ-: در صورت عبور از سد شورای نگهبان به هر شکل ممکن٬ می رسیم به شرایطی همچون ماه های اردیبهشت و خرداد ۸۸٬ و احتمال تقلب و تخلف گسترده و عدم خوانش آرای مردم! و باز خاتمی می ماند و تصمیمی به غایت سرنوشت ساز.
اگر انتخابات به هر نحوی از مسیر عادلانه خود خارج گشت و مهندسی آرا همچون چند دوره اخیر تعیین کننده گشت او چه خواهد کرد؟ ایا همچون هاشمی و کروبی در سال ۸۴ با گلایه ای و شکواییه ای تن به خواست رهبری خواهد داد و خود را برای همیشه از صحنه سیاست ورزی مردم محور حذف خواهد کرد یا همچون موسوی و کروبی در سال ۸۸ برای صیانت از آرای ملت می ایستد و تهمت ها و تهدید ها و حبس و حصر را به جان می خرد؟
واقعیت این است که آمدن خاتمی در انتخابات او را با دو راهی های بسیاری مواجه خواهد کرد٬ که یک سوی آن دو راهی ها حذف او و یارانش از عرصه سیاست ورزی اخلاق محور متکی به مردم خواهد بود و پایانی است بر اعتبار و نام نیک او که دیگر هیچ توجیهی نمی تواند آن را باز سازی کند٬ و سوی دیگرش آغاز رهبری او بر جنبشی اجتماعی سیاسی خواهد بود که همان تداوم راه موسوی و کروبی است. راهی ناهموار٬ پر فراز و نشیب و دهشتناک اما رو به آینده ای به دور از استبداد.
با این اوصاف باید گفت که تعیین کننده اصلی سطح منازعات در انتخابات پیش رو شخص خاتمی و رویکرد او به انتخابات است.
حال باید دید او خود به کدامین راه خواهد رفت
منبع: ندای سبز آزادی
ادوار کبک آگاه است
یادداشت وارده: نظر رهبری در مورد حضور اصلاح طلبان؛ آمدن یا نیامدن، مسئله این است؟!
Posted: March 27, 2013 in Uncategorizedکبک ۲۲
یوحنا نجدی-تلقی ماکیاولیستی از سیاست، اغلب آن را به عرصهای بیحساب و کتاب و قدرتطلبی صرف با استفاده از هر ابزار و روشی تعریف میکند؛ این برداشت اگرچه دردمندانه، به ویژه در کشورهای مبتلا به بلیه استبداد، دور از واقعیت نیست؛ با این وجود، هستند کسانی که در وادی سیاست قدم میزنند و همزمان سلوک اخلاقیشان را پی میگیرند؛ حتی اگر به بهای گزافی برایشان تمام شود.
عبدالله مومنی، از آن یگانه انسانهایی است که گویی قاعده طلایی «امانوئل کانت» اساسا در او تجسد یافته است «آنچنان رفتار کن که گویی قرار است رفتارت به قاعدهای جهانشمول برای همه افراد و اعصار تبدیل شود». درباره سیاستورزی عبدالله، بارها گفتهاند و نوشتهاند اگرچه به باورم اصلا نیازی به آن نیست چه او همواره رو بازی میکرد و همه فعالیتهایش آشکارا پیش روی ماست. با این وجود و از میان همه خصایص اخلاقی که هر یک از ما میتوانیم از آن برخوردار باشیم، کم یا زیاد، عبدالله مومنی به نظرم تجسد «احساس مسوولیت» است در همه ابعاد شخصی و عمومی و به دلایل متعدد.
اگرچه گفته میشود که نباید از جانب دیگران سخن گفت و حتی درباره خود نیز باید از هرگونه قطعیت پرهیز کرد اما به جرات و از جانب بسیاری مینویسم که کمتر کسی به اندازه عبدالله برای کار سیاسی، تشکیلاتی و دانشجویی، وقت و انرژی صرف میکند؛ بیشب و روز و بدون وقفه. در روزهای نزدیک به کودتای خونین ۸۸، در ستاد «شهروند آزاد»، بیدلیل نبود که شیخ شجاع مهدی کروبی، از میان همه گزینهها اما عبدالله را به ریاست ستاد شهروند آزاد در حساسترین نقطه تهران برگزید. عبدالله چقدر درباره مهمترین و گاه بیاهمیتترین مسائل نگران بود؛ هم برای آخرین مواضع جناح رقیب و هم برای تعمیر پرینتر ستاد.
این همه اما قسمت کوچک داستان است که شاید برخی آن را به سیاستورزی و شهرتطلبی تعبیر کنند. عبدالله اما همین احساس مسوولیت را در زندگی شخصی و مناسبات فردیاش به انسانیترین وجه آن به اثبات رساند؛ آنچنانکه شاید نیازی به نوشتن در آن باره نیست. تعهد اخلاقی عبدالله به «انسانها» فارغ از زمانمندی و مکانمندی آن، حقیقتا جز با کمک قاعده طلایی کانت قابل تفسیر نیست.
«ژاک دریدا» در بحثهای زبانشناختی و مواجههاش با متن و مولف، یک بحثی دارد به نام «خطابشدگی»؛ بدین معنا که همه ما در طول روز به القاب متفاوتی خطاب میشویم اگرچه تغییری در شخصیت و احوالمان ایجاد نمیشود. مثلا در خانه، پدر یا همسر خطاب میشویم؛ در محل کار، همکار خطاب میشویم؛ در تاکسی، مسافر خطاب میشویم؛ به مغازه که میرویم، مشتری خطاب میشویم؛ و در خیابان، یک عابر پیاده خطابمان میکنند. با این همه، علیرغم خطابشدگیهای متفاوتمان اما برای خودمان، مسوولیتها و اهداف و ویژگیهای شخصیتی تقریبا معینی تعریف کردهایم.
عبدالله اما هرآنچه خطاباش کنیم و خطاباش کنند (زندانی سیاسی، فعال دانشجویی، برادر، دوست، همسازمانی، پدر، همسر و غیره) تعهد به پذیرش و پیگیری مسوولیتهای انسانی و تشکیلاتی را در ابعاد قابل ستایشی به اجرا رسانده است؛ با این همه سال زندان و هزینه به خاطر گناهی اساسا گنگ و هنوز مبهم.
عبداللهها را نباید و نمیتوان از خاطر برد؛ نه به خاطر سالها رفاقت و تلفنهای گاه و بیگاه؛ نه به خاطر خندههایش در تعریف نحوه ضرب و شتماش در لحظه بازداشت؛ و نه حتی به خاطر دفتر ادوار روبهروی دانشگاه شریف. عبداللهها شایسته ستایشاند که نسبت به جهان اطرافمان دغدغهمند باشیم؛ جهان اطرافی که از خانوادهمان شروع میشود و البته گاه به سیاست ختم میشود.
نوروزت مبارک عبدالله!
منبع: بامداد خبر
ادوار کبک آگاه است
پیام نوروزی دفتر تحکیم وحدت؛ تاریکی این روزهای خاکستری به سحر خواهد رسید
Posted: March 24, 2013 in Uncategorizedبه گزارش دانشجونیوز، دفتر تحکیم وحدت در بیانیه خود از دانشجویان زندانی و دانشجویانی که طی چند سال اخیر جان خود را در راه آزادی ایران از دست دادند، یاد کرده و گفته است: “شب هیچ گاه ماندنی نیست و تاریکی این روزهای خاکستری به سحر خواهد رسید.”
متن این پیام نوروزی به شرح زیر است:
بهاری دیگر آرام آرام از راه می رسد. گرچه حال و هوای بسیاری از ما و سرزمین مان این روزها بهاری نیست اما رسیدن های بی توقف شکوفه ها و باران بهاری، گذر زمان و سختی ها را نوید می دهد. شدائد و سختی ها به سر خواهد آمد و از پس آنها فرداهای روشن می آید، اگر ما در کنار هم بمانیم.
همچون سالهای گذشته باز هم برخی از بهترین ها این بهار در کنارمان نیستند. میله های زندان و ظلم ظالم، آن ها را از ما گرفته است. فعالان دانشجویی همچون آرش صادقی، سیاوش حاتم، یاشار دارالشفا، ضیا نبوی، مجید دری، حبیب الله لطیفی، مجید توکلی، امید کوکبی، شبنم مددزاده، میثاق علی نژاد، سعید جلالی فر، حامد روحی نژاد، وحید اصغری، امید چمنی، سروش ثابت، علی ملاحاجی، ایقان شهیدی، داور حسینی نژاد نوید نزهت، سارا محبوبی، جمال قادر نژاد، وحید علیقلی پور، امیر گرشاسبی، فریدون سعیدی راد و … در کنار آزادی خواهانی همچون عبدالله مومنی، کیوان صمیمی، عبدالفتاح سلطانی، محمدصدیق کبودوند، عیسی سحرخیز، و … محبوس دیوارها هستند و کشور ما هنوز هم آزاد نیست.
طی سالهای گذشته دست جور و ستم صیاد، خوبانی چون اشکان سهرابی، بهنود رمضانی، سهراب اعرابی، محمد مختاری، کیانوش آسا، صانع ژاله، ندا آقاسلطان و … را از میان ما برده است.
دفتر تحکیم وحدت فرارسیدن نوروز و بهاری دیگر را به خانواده زندانیان و شهدای راه آزادی تبریک می گوید و بر این باور است که شب هیچ گاه ماندنی نیست و تاریکی این روزهای خاکستری به سحر خواهد رسید.
می دانمت ای سپیده نزدیک
ای چشمه تابناک جان افروز
کز این شب شوم بخت بد فرجام
بر می آیی شکفته و پیروز
وز آمدن تو زندگی خندان
می آیی و بر لب تو صد لبخند
می آیی و در دل تو صد امید
می آیی و از فروغ شادی ها
تابنده به دامن تو صد خورشید
وز بهر تو بازگشته صد آغوش
در سینه گرم توست ای فردا
درمان امیدهای غم فرسود
در دامن پاک توست ای فردا
دفتر تحکیم وحدت
نوروز ۱۳۹۲
ادوار کبک آگاه است
مجمع نمایندگان ادوار مجلس، خواستار برگزاری انتخابات آزاد و سالم شد
Posted: March 23, 2013 in Uncategorizedمجمع نمایندگان ادوار مجلس ایران طی بیانیه ای تحلیلی به مناسبت فرا رسیدن نوروز و تبریک سال جدید، خواستار اقدامی ملی برای برون رفت از وضعیت و بحران های موجود شد.
مجمع نمایندگان ادوار مجلس در بیانیه خود اظهار امیدواری کرد که “زمینه انتخاباتی رقابتی ، سالم ، آزاد و منصفانه فراهم گردیده و فرد منتخب با همکاری و همدلی همگان، کشور را به سرمنزل فلاح و درستکاری و عبور از بحران های فعلی واحتمالی هدایت نماید.”
متن این بیانیه به شرح زیر است:
( استقبال از بهار به امید تحول )
سی و پنجمین بهار طبیعت و نوروز باستانی را به ملت بزرگ ایران تبریک می گوئیم و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا فرصت را غنیمت شمرده نکاتی را به پیشگاه ملت بزرگ و دست اندرکاران عرضه می داریم .
مطلب را با طرح یک سوال اساسی آغاز نموده و از همگان به ویژه دست اندرکاران انتظار توجه جدی و اقدام نسبت به موارد ذیل را داریم امید است با الطاف الهی آغاز سال جدید ،مدخل ورود به عصر تحول و غلبه بر بحران های موجود باشد .
آیا واقعاً می خواهیم وضعیت کشور را تغییر داده و روند های تخریب را کنترل نماییم ؟
در شرایط کنونی ، مسائل جامعه بیش از اندازه خود سیاسی و امنیتی گردیده است . علیرغم گفت و گو ها ، بحث ها ، سمینار ها ، مصاحبه ها ، جدال ها و درگیری هایی که صورت می گیرد ، لیکن کار عملی چندانی در این باره مشاهده نمی شود .
بسیاری از مسائل و معضلاتی که مردم و جامعه امروز ما با آن درگیر می باشند ، یگانه مطلب مغفول مانده ای است که توجه جدی بدان نمی گردد .
بسیاری از کشور ها در مواجهه با معضلات و گرفتاری ها توانسته اند با تعقل ،سعه صدر و با بهره گیری از دانش و تدبیر و اقدام به موقع بر معضلات غلبه نموده ، تهدیدها و ضعف ها را به فرصت و توانمندی تبدیل نمایند و با غلبه بر بحران ها و عقب ماندگی ها ، مسیر پیشرفت و توسعه را پیموده و رفاه ، آسایش ، عزت ملت و دولت را به ارمغان آورند .
در طرف دیگر چه در روزگار قدیم و چه امروز ، کشورها و حکومت هایی مشاهده می شوند که به دلیل سوءتدبیر ، فقدان آینده نگری و غفلت از چالش ها و بحران ها ، به گونه ای رفتار نموده اند که نتیجه آن تبدیل قوت ها و فرصت ها به ضعف و تهدید بوده . استمرار سیاست ها و اقدامات ،منجر به انباشت نارضایتی ، تنش ، درگیری و بی اعتمادی ملت و دولت گردیده و حاصلی جزء خشونت و سرکوب دربر نداشته است . آیا نتیجه این روند ها به جز تضعیف کشور و ضعف و سردرگمی دولت ها ، عایدی دیگر هم داشته است ؟
مطلب فوق اشاره ای است مجمل به روزگار کنونی و همین کافی است فاعتبروا یا اولی الابصار .
ما نمایندگان شما ملت بزرگ و فهیم در ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی بنا بر حس مسئولیت و نگرانی از استمرار روند های جاری ، بر آن شدیم در مقطع حساس کنونی و در آستانه آغاز سال نو و با توجه به فرصت مغتنم انتخابات ، برخی روند های تخریب و مدخل برون رفت از وضعیت موجود را به استحضار عموم برسانیم . امید است مرضی خداوند بوده و مورد عنایت قرار گیرد .
الف : عرصه اقتصادی :
هشت سال گذشته را به حق می توان دوران طلایی درآمدها ی نفتی نامید. در این دوره درآمدهای نفت و فرآورده های نفتی حدود 700 میلیارد دلار شده است ( یعنی بیش از 60% کل درآمد تاریخ صادرات نفت ایران ) با این حجم عظیم درآمد های نفتی سرنوشتی برای اقتصاد کشور رغم خورد که شگفت انگیز و حیرت آور است ، که آمار و ارقام اعلام و تایید شده توسط مراجع و مراکز مسئول از جمله بانک مرکزی ، مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی ، دیوان محاسبات ، سازمان بازرسی کل کشور ، مرکز آمار ایران و …، حکایت از اوضاع نامطلوب و نابسامان اقتصاد کشور دارد .
کاهش شدید رشد اقتصادی کشور در دوره های ( 84 الی 91 ) و نزدیک شدن آن به عدد صفر در برخی سالها و حتی رشد منفی در دیگر سالها ، افزایش بی سابقه تورم سالانه به حدود 32 % ( و البته بنابه اعلام منابع مستقل به بیش از 50% ) ، کاهش تولید ملی و در نتیجه کاهش درآمد سرانه به حدود 2800 دلار ( بر مبنای هر دلار معادل 3000 تومان ) و نرخ بیکاری 2 رقمی که حکایت از معطل ماندن منابع عظیم مادی و انسانی دارد ، همگی منجر به کاهش کیفیت سطح زندگی و رفاه عمومی گردیده است و این درحالی است که دولت اکنون بالغ بر 200 هزار میلیارد تومان به سیستم بانکی و بخش خصوصی بدهکار است. آیا می تواند این حجم بدهی را بپردازد ؟ هرگز ! مگر خودش را به حراج بگذارد . بخش خصوصی اکنون ، 70 هزار میلیارد تومان بدهی معوقه به نظام بانکی دارد . آیا قادر است بپردازد ؟ خروج از رکود عظیم موجود دیگر بدست بخش خصوصی نیست بلکه باید تحولاتی در سیاست رخ دهد تا اقتصاد به سمت رونق برود . حجم نقدینگی از زمان احمد شاه تا روی کار آمدن دولت کنونی ( سال 84 ) به حدود 70هزار میلیارد تومان رسیده بود و در مدت 7 سال اخیر به 430 هزار میلیارد تومان افزایش یافته است . این نقدینگی قابل برگشت نیست ، ادامه این روند چه پیامد هایی را به دنبال دارد ؟
اجرای ناموفق هدفمند سازی یارانه ها و دست بردن به منابع، برخلاف قانون، جهت پرداخت یارانه ها ، تضعیف شوک آور ارزش پول ملی و در نتیجه تقلیل ارزش دارایی های مردم به یک سوم و تقلیل و یا تعطیلی بسیاری از واحد های تولیدی و صنعتی تصویر نامطلوبی را از سیمای اقتصادی کشور به جای گذارده که سرنوشت آنرا پیچیده و مبهم نموده و هر گونه حرکت مثبت و سازنده و سرمایه گذاری در چنین شرایطی را پر خطر ساخته است، به گونه ای که با درآمد افسانه ای و طلایی نفت و تدبیر می توانست به یک فرصت استثنایی برای رشد پرشتاب اقتصادی کشور تبدیل گردد . و این در حالی است که ارقام واقعی بودجه سال 92 ، کل کشور را با هاله ای از ابهام مواجه کرده و تصویری ناروشن از داخل و خارج کشور در سال آتی و پیش بینی 50 % کسری بودجه در سال آینده به همراه آورده است .
نتیجه سیاست های کنونی بنیان های اقتصادی کشور را مورد تهدید قرارداده است به طوری که دو پایه اصلی اقتصاد واقعی( 1 – نیروی کار و منابع انسانی و 2 – سرمایه گذاران و کارآفرینان مولد) روز به روز ضعیف تر و شرایط کنونی تنها منجر به فربه شدن جریان واسطه گری غیر نافع می گردد . این جریان هم به زعم خود در شرایط موجود عقلانی عمل می کند .
ب- عرصه های فرهنگی و اجتماعی :
مداخلات گسترده و اقدامات ناکارآمد در امور نهاد ها و سازمان ها ی فرهنگی و اجتماعی نظیر؛ تعلیق بی سابقه فدراسیون های ورزشی ، انحلال انجمن های فرهنگی ، صنعتی و مردمی ، تعطیلی تشکل های با سابقه هنری و سینمایی ، تحدید و تهدید مطبوعات و روزنامه نگاران و ایجاد محدودیت های گسترده در فضای مجازی و ارتباطات اینترنتی را می توان جلوه هایی از روند های نابسامان فرهنگی و اجتماعی در این دوره 8 ساله قلمداد نمود ، که بیش از هر زمان دیگر سرمایه های اجتماعی ، فرهنگی ، منابع انسانی و فکری کشور را با بحران مواجه ساخته است .
ج – عرصه سیاست داخلی :
در عرصه سیاست داخلی در دوره دولت فعلی شاهد کاهش رو به تعطیل فعالیت های سیاسی جریان های غیر اصول گرا به ویژه نیرو های منتقد و اصلاح طلب بودیم . ایجاد محدودیت های جدی برای فعالیت احزاب و گروه های سیاسی و جریان های فکری ، فرهنگی و دانشگاهی شناخته شده و پایبند به قانون اساسی و همچنین جلوگیری از برگزاری جلسات و نشست ها و سمینار های سیاسی و فکری ، و بازداشت تعداد زیادی از فعالان سیاسی و دانشگاهی و مطبوعاتی ، عرصه را هر روز تنگ تر از گذشته نموده است به گونه ای که افق روشنی فرا روی این حوزه به ویژه برای انتخابات ریاست جمهوری وجود ندارد و برای نخستین بار در مقایسه با دوره های گذشته شاهدیم که در کمتر از 75 روز مانده به برگزاری انتخابات ضمن ابهام در کاندیداتوری افراد فضای انتخابات بیش از پیش سرد و بی روح می باشد .
د – عرصه مدیریت :
دولت نهم و دهم هم که نسبت به دولت های پیشین از حمایت بی سابقه مقامات عالی رتبه ، نهاد های حکومتی و برخی جریان های روحانی ، فکری و سیاسی اصولگرا و دستگاه تبلیغاتی کشور برخوردار و خود را مشمول حمایت امام زمان ( ع ) اعلام می کند ، در اقداماتی بی سابقه سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور ( که با اصلاحاتی می توانست نقش موثر در رشد و توسعه کشور داشته باشد ) و چندین نهاد و شورای تخصصی تصمیم گیری و نظارتی را منحل و هزاران تن از مدیران ارشد و میانی و کارشناسان مجرب را از کار برکنار و یا بازنشسته نمود و با کنار گذاردن برنامه چهارم و سند چشم انداز بیست ساله و با تغییرات پی در پی در اعضای کابینه ومدیران منصوب خود موجبات بی ثباتی در مدیریت در کشور را فراهم ساخت . که در این میان فرصتی برای حضور برخی افراد ناکارآمد و بعضاً ناپاک در مسئولیت های اصلی و کلیدی کشور به وجود آمد که محصول آن ایجاد بحران های جدی مدیریتی و به وجود آمدن فضای رانتی در حوزه قدرت و منابع ثروت و عرصه های اقتصادی گردید و کشور را به چالش جدی و جدید روبه رو ساخت . ایجاد فضای رانتی و گسترش فساد در این دوره پیامد هایی نظیر؛ افزایش ریسک اقتصادی و سیاسی ، کاهش سرمایه گذاری بلند مدت ، ناکارایی اقتصادی و توزیع نامناسب منابع ، اختلال در رشد و توسعه اقتصادی ، کاهش درآمد ها و افزایش هزینه های دولت ، کاهش سرمایه اجتماعی ، حاشیه نشینی اجتماعی و فقر نهادینه ، نابرابر ی اقتصادی و شکاف طبقاتی ، نابرابری منزلت اجتماعی و نابرابری سیاسی را به دنبال داشته است.
ه- عرصه بین المللی :
در گستره بین المللی سیاست ها وراهبردهای اتخاذشده، شرایطی فراروی کشور گزارده که مردم عزیز در برابر تحریم های ظالمانه ای قرارگرفته اند که بر ابعاد گوناگون زندگی آنها تاثیرات نامطلوبی گذاشته است. سیاست همراه با تنش و همچنین روابط چالش برانگیز با برخی از کشورها، مسئله رعایت حقوق بشر و حقوق شهروندی در داخل و مسئله انرژی هسته ای هر روزمحدودیتهای جدیدی را برای کشور ایجاد و جایگاه بین المللی ایران را با تزلزل مواجه ساخته است. صدور بیانیه ها و قطعنامه های متعدد علیه ایران از سوی سازمان ملل، شورای امنیت، کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل و آژانس بین المللی انرژی هسته ای و دیگر سازمان های رسمی بین المللی علاوه بر اینکه نشانه عداوت و کینه ورزی کشورهای سلطه گر علیه منافع ملی است، حکایت از سیاست های ناکارآمدی است که داعیه مدیریت جهانی داشته درحالیکه خود در داخل با بحران جدی سوء مدیریت روبرو است.
((در پایان ضمن یادآوری این نکته که آنچه بیان گردید صرفاً از روی دلسوزی و خیرخواهی و احساس مسئولیت و بیان واقعی آنچه در کشور می گذرد صورت گرفته و حقایق بیان شده عمدتاً از منابع رسمی و از زبان جریان های حاکم بر گرفته شده است . ))
و- پیشنهادات :
اینک به رسم انجام وظیفه برای برون رفت کشور از روند های نامطلوب موجود، موارد ذیل را به عنوان مدخل ورود به عرصه غلبه بر معضلات کنونی پیشنها می گردد :
1- همانگونه که امام خمینی تاکید ویژه بر نقش تعیین کننده مردم در مواجهه و غلبه بر چالش ها و معضلات کشور داشتند به همه از جمله جریان حاکم توصیه می شود در طراحی ها ، تصمیمات و اقدامات خود ، نقش ویژه مردم را در نظر داشته و آنها را محرم دانسته وبدانند تنها با تکیه بر مردم و عنایات ویژه الهی است که امکان مواجه و غلبه بر بحران ها فراهم می گردد .
2- قانون اساسی :التزام به اجرای کامل قانون اساسی و فصل الخطاب آن برای همه قوا و مقامات و برخورد با قانون گریزان .
3- خارج ساختن کشور از انسداد سیاسی و گشودن فضای باز ورفع حصر و حبس از چهره های دلسوز و کارآمد نظام و انقلاب و زمینه سازی حضور پر شور و گسترده مردم در عرصه انتخابات .
4- فراهم ساختن زمینه های تعامل با رهبران در حصر و تمام جناح های موجود کشور اعم از اصول گرایان و اصلاح طلبان وسایر گروههاو شخصیت های موجود و فعال در کشور .
بدین ترتیب امید است زمینه انتخاباتی رقابتی ، سالم ، آزاد و منصفانه فراهم گردیده و فرد منتخب با همکاری و همدلی همگان، کشور را به سرمنزل فلاح و درستکاری و عبور از بحران های فعلی واحتمالی هدایت نماید .
با احترام به پیشگاه ملت بزرگ ایران
مجمع نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی
نوروز 1392
ادوار کبک آگاه است